دزدی، یعنی برداشتن بدون اجازهٔ وسایل دیگران. کودکان خردسال اغلب این کار را بدون آگاهی از نفس عملشان انجام می‌دهند. آنها بارها پیش می‌آید که چیزی را که متعلق به خودشان نمی‌باشد، بر می‌دارند و بدون اجازه با خود به خانه می‌آورند. در این‌گونه موارد، پدر و مادر هم با شنیدن عمل فرزندشان چنان ناراحت، دلخور و گاه عصبانی می‌شوند که ممکن است رفتاری خشن و پرخاش‌آمیز با کودکشان داشته باشند. آنها نگرانند که مبادا فرزندشان در بزرگ‌سالی نیز دست به دزدی‌های دیگری بزند.

در این‌جا به چند نکتهٔ ساده که والدین می‌توانند با به کار بستن آنها مانع از بروز چنین رفتارهائی در کودکانشان شوند اشاره می‌شود.


● کودکان ۵ - ۳ سال
برای کودکان ۵ - ۳ ساله، برداشتن وسایل دیگران عملی عادی و معمولی است، چراکه هنوز مفهوم مالکیت و حریم خصوصی را درک نمی‌کنند. آنها به سختی می‌فهمند که نباید چیزی را که متعلق به آنها نیست، بدون اجازه بردارند، زیرا که در مرحلهٔ خودمحوری از رشد خود هستند و تصور می‌کنند که همه چیز در اختیار آنهاست و هر کار بخواهند می‌توانند انجام دهند. بنابراین بهتر است پدر و مادرشان آنها را به‌دلیل این رفتار (برداشتن بدون اجازه اشیاء دیگران) تنبیه و سرزنش نکنند. در عوض، فرصت خوبی برای آنهاست که دربارهٔ موضوع مالکیت و اشتباه بودن عمل کودک با او صحبت کنند.


● کودکان ۱۲ـ ۷ سال
کودکان از حدود ۶ سالگی به بعد، نه تنها مفهوم مالکیت را درک می‌کنند، بلکه به‌تدریج قادرند به اشتباه بودن عملشان نیز پی ببرند. زمانی‌که آنها شروع به درک این‌گونه مفهوم‌ها می‌کنند، والدین باید حد و مرزهای مالکیت و رفتارهائی که به آنها "دزدی" گفته می‌شود، را برای آنها روشن سازند.


چرا کودکان دزدی می‌کنند؟
کودکان به چند دلیل ممکن است گاهی وسایل و اسباب‌هائی را که مال آنها نیست، بدون اجازه بردارند. این دلایل، هم از کودکی به کودک دیگر و از شرایطی به شرایط دیگر فرق می‌کنند.
۱) گاهی والدین ناخواسته رفتارهای منجر به دزدی را تقویت می‌کنند. پدر و مادری که متوجه می‌شوند کودکشان بدون اجازه چیزی را برداشته است، باید تذکرهای لازم را همان موقع به کودک بدهند. برای مثال به او بگویند: "این وسیله مال تو نیست و نباید آن را بدون اجازه برداری" و یا "آن وسیله را پس بده و عذرخواهی کن" و یا ... .

۲) گاهی کودک با مشاهدهٔ رفتار اطرافیانش این عمل را یاد می‌گیرد. والدینی که وسایلی را بدون اجازهٔ صاحبش بر می‌دارند، به نوعی موجب بدآموزی برای کودک خود می‌شوند. برای مثال، زمانی‌که به رستوران و یا مکانی عمومی می‌روند اگر بدون اجازه وسیله‌ای را از آن‌جا بردارند و فرزندشان نیز شاهد این عمل باشد، به‌طور حتم این کار را جایز خواهد شمرد و در آینده تکرار خواهد کرد.


۳) برخی کودکان چون هیچ پولی از خودشان برای خرج کردن ندارند، دزدی می‌کنند. گاهی کودک دوست دارد برای خودش چیزهای کوچکی مثل، بستنی، شکلات و یا بیسکویت بخرد، ولی پول ندارد. در این حالت اگر او پول نداشته باشد، ممکن است به سراغ کیف پدر یا مادرش برود.

۴) گاهی کودک برای رقابت بین هم‌سالانش دست به دزدی می‌زند. برخی از کودکان دزدی می‌کنند تنها به‌دلیل این که دوستانشان آنها را در گروه خودشان بپذیرند.

۵) گاهی دزدی کودک ناشی از مشکلات رفتاری ـ هیجانی کودک است. برخی از کودکان که دچار مشکلات مرزی هستند، دست به رفتارهای نابه‌هنجار می‌زنند. برای مثال، کودکان عقب‌ماندهٔ ذهنی قادر به درک قوانین اجتماعی نیستند و ممکن است گاهی از فروشگاه‌های محلی چیزی بردارند.


پیشگیری
روش‌های زیادی برای پیشگیری از دزدی‌های کودکانه وجود دارد که والدین و اعضای خانوداه‌ها می‌توانند با استفاده از آنها، مانع از تثبیت این‌گونه رفتارها در کودکانشان شوند. از جمله:


*علت اشتباه بودن عمل دزدی را برای کودک توضیح دهید.
والدین ابتدا باید اطمینان حاصل کنند که فرزندشان، ناشایست بودن عملش را فهمیده است. آنها می‌توانند به این موضوع اشاره کنند که دزدی به مفهوم برداشتن وسیله‌ای است که متعلق به او نمی‌باشد.


* مفهوم مالکیت را به کودک یاد بدهید.
بهترین وقت یادگیری مفهوم مالکیت، زمانی است که کودکان هنوز کوچک هستند. پدر و مادر می‌توانند با توضیح این مطلب که هر کسی وسایلی دارد که متعلق به خود اوست و نباید بدون اجازه آن را برداشت، سعی کنند معنی مالکیت فردی را به کودک بیاموزند.

برای مثال، والدین می‌توانند از کودک بپرسند: "اگر کودک دیگری اسباب بازی مورد علاقهٔ او را بدون اجازه‌اش بردارد، چه احساسی پیدا می‌کند"، او هم همان احساس را خواهد داشت. مثال‌ها و نمونه‌های دیگری هستند که پدر و مادر می‌توانند با استفاده از آنها مفهوم مالکیت را به کودک بیاموزند. قرض گرفتن از کتاب‌خانه و پس دادن مجدد آن، برداشتن شکلات و بستنی از یخچال فروشگاه و پرداختن پول آن به صندوق و ...


* به کودک بیاموزید که خواسته اش را با شما در میان بگذارد.
اگر کودک اسباب بازی، خوراکی و یا وسیله‌ای را می‌خواهد، به او یاد بدهید که خواسته‌اش را با شما در میان گذارد تا راه صحیح رسیدن به آن را به او یاد بدهید. برای مثال، اگر کودک از عروسک دوستش خوشش آمده است و می‌خواهد یک شب آن را از دوستش قرض بگیرد، این موضوع را صادقانه با او و یا با شما در میان گذارد تا شما چاره‌ای برای او بیاندیشید.


* رابطهٔ شفاف و صمیمانه با کوکانتان برقرار کنید.
والدین باید نهایت تلاششان را بکنند تا ارتباطی مؤثر و فعال با کودکان خود داشته باشند. کودکانی که از بودن با پدر و مادرشان احساس صمیمیت و نزدیکی می‌کنند، نسبت به کودکانی که این احساس را ندارند، تمایل بیشتری برای هماهنگ کردن خود با ارزش‌ها و باورهای والدینشان دارند.


* رفتارهای صادقانهٔ کودک را تحسین و تشویق کنید.
پدر و مادر باید از رفتارهای شایسته، مناسب و صادقانهٔ کودک حمایت و قدردانی کنند. اگر آنها این‌گونه رفتارها را به موقع مورد تحسین خود قرار دهند، موجب تقویت و تکرار آنها در فرزندشان می‌شوند.


کمک‌های والدین و مربیان
هنگامی‌که پدر و مادر و یا مربیان کودک متوجه عمل دزدی کودکشان می‌شوند، می‌توانند با روش‌های زیر برای رویاروئی با مشکل کودک استفاده کنند.


* آرام باشید.
در صورتی‌که پدر، مادر و یا مربی متوجه رفتار ناشایست کودک می‌شوند، مهم‌تر از هر چیز آن است که رفتارهای هیجانی، تند و اغراق‌آمیزی از خود نشان ندهند. آنها باید به خاطر داشته باشند که همهٔ کودکان گاهی وسایلی را بر می‌دارند که مال خودشان نیست. پدر و مادرهائی که در این‌گونه شرایط بی‌نهایت ناراحت و دلخور می‌شوند، ممکن است دچار افسردگی احساس گناه و شرم‌ساری شوند و این حالت آنها بر عزت‌نفس کودک تأثیری منفی می‌گذارد. آنها باید بکوشند آرامش خود را حفظ کنند و روشی منطقی و سنجیده برای رویارو شدن با این رفتار کودک برگزینند.


*عکس‌العملی مناسب و زود انجام دهید.
همان‌قدر که والدین نباید رفتاری هیجانی و تند از خود نشان دهند، همان‌قدر هم باید رفتاری مناسب و سنجیده ـ در آن لحظه ـ از خود نشان دهند. برای مثال، از کودک بخواهند آن شیء را پس دهد و عذرخواهی کند، یا برگردد و آن را سر جایش گذارد، یا ...
* پیامدهای رفتاری کودک را برایش توضیح دهید.
پدر و مادر باید پیامدهای رفتاری کودک را برایش به‌طور واضح شرح دهند. برای مثال، اگر کودک بدون اجازه از فروشگاه شکلات برداشته است، از او بخواهند که برگردد، شکلات را پس دهد و از فروشنده عذرخواهی کند. گاهی عذرخواهی کردن برای کودک کاری سخت و دشوار است، اما بهتر است او را مجبور به این کار بکنید تا دوباره دست به انجام این کار نزند.


* تفاوت "قرض گرفتن" و "دزدیدن" را برای کودک شرح دهید.
"قرض گرفتن" با برداشتن بدون اجازهٔ وسایل دیگران "دزدیدن" آن خیلی فرق دارد. سعی کنید تفاوت این رفتارها را برای کودک روشن سازید.
* بر رفتارهای کودک نظارت بیشتری داشته باشید.
والدینی که رابطهٔ نزدیک و صمیمی با کودکانشان دارند، نسبت به والدینی که رابطهٔ دور و خشک با کودکانشان دارند، خیلی زودتر متوجه مشکلات رفتاری فرزندشان می‌شوند.


* علت دزدی کودک را پیدا کنید.
کودکان مختلف به دلایل مختلف هم دست به دزدی می‌زنند. به همین دلیل بسیار مهم است که والدین علت دزدی فرزندشان را بفهمند. اگر پدر و مادر از کودکی که چیزی را دزدیده است مستقیماً بپرسند که چرا این کار را انجام داده است، شاید پاسخی را که نیاز به شنیدن آن دارند ، از زبان کودک نشوند. برای همین بهتر است آنها خود به بررسی رفتارها و موقعیت‌هائی که در طول روز کودک در آن قرار می‌گیرد؛ با چه کسانی دوست است، چه نیازهائی دارد، کجا می‌رود و ... بپردازند. اگر والدین بتوانند علت اصلی دزدی کودک را پیدا کنند، قادر خواهند بود این رفتار کودک را اصلاح نمایند. برای مثال، می‌توانند برای کودک مقداری پول تو جیبی مقرر کنند، یا برای انجام کارهای خانگی دشوار (مثل؛ کوتاه کردن چمن‌های باغچه، چیدن علف‌های هرز، مرتب کردن انبار و ...) به او اجرت دهند.
* کودک را وادار به قسم خوردن نکیند.
والدین نباید با رفتارشان، کودک را به سمت انکار واقعیت سوق دهند. اگر کودک با اصرار سعی دارد به شما بفهماند که او دزدی نکرده است، شما هم نباید با لجاجت زیاد او را وادار به راست‌گوئی کنید. در عوض به او بگوئید: "امیدوارم این‌طور باشد که تو می‌گوئی" و اجازه دهید کودک، اعتماد شما را نسبت به خودش درک و احساس کند.

* به کودک کمک کنید راه‌های پول درآوردن صحیح را پیدا کند.
والدین باید اطمینان حاصل کنند که فرزندشان مقدار معینی پول برای خرج کردن‌های شخصی‌اش در اختیار دارد. اگر کودکان آن قدر پول داشته باشند که بتوانند نیازهای کوچک روزانه‌شان را برطرف کنند، هیچ‌گاه دست به ربودن اشیاء دیگران نمی‌زنند.
* کودک را به‌دلیل اشتباهش شرمنده نکیند.
والدین نباید با سرزنش کردن‌های مکرر کودک، او را دچار احساس گناه کنند. آنها هم‌چنین نباید لقب‌ها و برچسب‌های ناروا به کودکشان بزنند. برخی از این روش‌ها، شدیداً موجب کاهش عزت‌نفس کودک می‌شود. در عوض والدین می‌توانند با رفتارهای خود به کودک نشان دهند که از کار او ناراحت شده‌اند. آنها می‌توانند برای او پیامدهای رفتار اشتباهش را توضیح دهند.


منبع:ماهنامه کودک
بیتوته

موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: روان شناسی کودک ؛ دزدیهای کودکان

تاريخ : 2012/11/29 | 12:5 | نویسنده : بهلولی |

در واکنش به تعریف و تمجیدهای حساب نشده ای که نمونه هایش را ملاحظه کردید ، اغلب نوجوانها ،پاسخ هایی شبیه عبارات زیر دارند :

«حرف است .»

«خیال می کنی .»

«آنطور هم که شما می گویید نیستم .»

« فکر نمی کنم به این خوبی هم باشم .»

« نه فقط شانس آوردم ، همین و بس .»

« با چاپلوسی به جایی نمی رسی .»

این قبیل اظهارات نه منعکس کننده اعتماد به نفس هستند و نه به احساس خشنودی منجر می شوند . برعکس ، به نظر تدافعی می رسند ، انگار تعریف و تمجید قرص تلخی است که بلعیدنش دشوار است . 

برخورد با تحسین کار ساده ای نیست . استفاده درست از آن مستلزم صرف وقت و نیروست . اما اینکه چرا نوجوانها در برابر تعریف موضع تدافعی می گیرند توضیح ساده ای دارد . تعریف نوعی ارزیابی است و ارزیابی هم توام با ناراحتی است . ارزیاب قضاوت می کند و قضاوت شونده نگران و مضطرب می گردد .

توصیف به جای ارزیابی
به جای ارزیابی توصیف کنید و به جای ارزیابی شخصیت به تشریح حادثه بپردازید ، به جای ارزیابی خصایل از احساسات صحبت کنید . به جای بزرگ کردن اشخاص ، تصویر واقع بینانه ای از کارشان ارائه دهید .

به مفهوم واقع کلمه ، تحسین آن چیزی است که او بعد از صحبت ما به خود می گوید . کلماتی که انتخاب می کنیم باید دقیقا خوش آمدن ما از کار ، زحمت ، موفقیت ، توجه و یا خلاقیت او را منتقل کند . ما حادثه و احساسات خود از آن حادثه را توصیف می کنیم و او درباره شخصیت و خصوصیات خود نتیجه گیری کلی می کند 

تحسین مستقیم شخصیت ، مثل نور مستقیم خورشید ، ناراحت کننده است، چشم را میزند . برای یک جوان شنیدن این که ، بزرگ ، سخاوتمند ، فروتن و متواضع است اسباب خجالت است .برای یک جوان قبول این قبیل تعریف ها ، به خصوص در برابر دیگران یک فاجعه اجتماعی است :« متشکرم خاله جان ، درست می فرمایید من اعجاب برانگیزم .» حتی در خلوت و به طور خصوصی هم قبول تعریف و تمجید دشوار است . چگونه می توان قبول کرد که :« راستی اعجاب انگیز نیستم؟ من خوب و قوی و با سخاوت و فروتن هستم .» در حقیقت نه تنها تعریف را نمی پذیرد ، بلکه به صداقت تحسین کننده هم شک می کند . حتما اشکالی در کارش هست که این همه از من تعریف می کند.» 

تحسین و تصویر ذهنی
توصیف ( برخلاف تحسین ارزیابی کننده ) احتمالا به تصویر ذهنی واقع بینانه منجر می شود . تحسین از دو بخش تشکیل می شود : حرفهای ما و نتیجه گیری های نوجوان .

به مفهوم واقع کلمه ، تحسین آن چیزی است که او بعد از صحبت ما به خود می گوید . کلماتی که انتخاب می کنیم باید دقیقا خوش آمدن ما از کار ، زحمت ، موفقیت ، توجه و یا خلاقیت او را منتقل کند . ما حادثه و احساسات خود از آن حادثه را توصیف می کنیم و او درباره شخصیت و خصوصیات خود نتیجه گیری کلی می کند . هرآینه عبارات ما واقع بینانه و از روی دلسوزی باشد ، برداشت از آن مثبت و سازنده خواهد بود . به چند نمونه توجه کنید :

تحسین مفید ( توصیفی ) :« از شستن اتومبیل متشکرم . مثل روز اول نو به نظر می رسد .» برداشت احتمالی : کارم را خوب انجام دادم . آدم شایسته ای هستم ، پدرم راضی است .

تحسین غیر مفید ( ارزیابی کننده ) :« فوق العاده ای ، در شستن اتومبیل حرف نداری . نمی دانم اگر کمک تو نبود چه می کردم .»

تحسین مفید :« از کارت تبریکت متشکرم . راستی که با مزه بود . از خنده روده بر شدم .»

برداشت احتمالی : کارت مناسبی انتخاب کردم ، می توانم به انتخابهایم مطمئن باشم ، سلیقه خوبی دارم .

ارزیابی غیر مفید : تو همیشه از روی حساب کار می کنی .

تحسین مفید :« از اینکه از خواهرت نگهداری کردی متشکرم . کار زیادی داشتم که باید می کردم . خیلی متشکرم .»

برداشت احتمالی : می توانم شخص مفیدی باشم ، ارزش کارم را می دانند ، گاهی اوقات واقعا پسر خوبی می شوم .

تحسین غیر مفید :« همیشه روی تو حساب می کنم ، پسر فوق العاده جالبی هستی .»

تحسین مفید :« از اینکه کیفم را پیدا کردی متشکرم ، خیلی متشکرم .»

برداشت احتمالی : صداقتم را تایید می کنند . زحمتم به نتیجه رسید .

تحسین غیر مفید :« تو همیشه با صداقت هستی .»

تحسین مفید :« کتابخانه خوبی درست کردی ، هم مفید است و هم ظاهر زیبایی دارد .»

برداشت احتمالی : کار خوبی انجام داده ام ، آدم شایسته ای هستم . 

تحسین غیر مفید :« نجار فوق العاده ای هستی .»

تحسین مفید :« اتاقت را خوب مرتب کرده ای ، همه چیز سر جای خودش است .»

برداشت احتمالی : خوش سلیقه هستم .

تحسین غیر مفید :« خدای من ، چه جالب ، راستی که یک هنرمند تمام عیاری .»

تحسین مفید :« مقاله خوبی نوشتی ، به نظرم جالب است . ایده های زیادی به من داد .»

برداشت احتمالی : می توانم نویسنده شوم .

تحسین غیر مفید : « نویسنده خوبی هستی ، اما در املای کلمات باید دقت بیشتری بکنی .»

تحسین مفید :« با خواندن شعرت احساس جوانی دوباره کردم . بسیار زیبا و مملو از نشاط جوانی است .»

برداشت احتمالی : اشعارم روی دیگران تاثیر می گذارد ، ذوق شعر دارم .

تحسین غیر مفید :« شاعر فوق العاده ای هستی .»

تحسین مفید :« از اینکه ظرفها را شستی متشکرم . خیلی زیاد بود ، من هم تا بخواهی خسته بودم .»

برداشت احتمالی :« می توانم مفید باشم . قدر کارهایم را می دانند .»

ارزیابی غیر مفید :« در ظرف شستن رقیب نداری .»

تحسین توصیفی ما و برداشت مثبت نوجوان به سلامت روانی منجر می شود . نوجوان از پیام ما نتیجه ای می گیرد : دوستم دارند ، قدر کارهایم را می دانند ، مورد احترام و شایسته هستم .

نتیجه گیری هایی است که بارها و بارها در سکوت برایش تکرار می شود . گفتار ساکتی که در درون تکرار می شود ، تصویر ذهنی شخص از خود و از محیط اطرافش را شکل می دهد .
سرور حاجی سعید

بخش خانواده ایرانی تبیان


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: روانشناسی تحسین

تاريخ : 2012/11/25 | 14:49 | نویسنده : بهلولی |

-ترسیم قلعه وخانه

 

درکشیدن خانه چنانچه کودک از خط کش استفاده کند نشان دهنده ی این است که نوعی اضباط را بر خود تحمیل می کند وخود را کامل وبی نقص نشان دهد،وسعت سقف خانه ودریچه های احتمالی بزرگ آن نمایانگر ذهن باز اوست واگر لولو وکرکره داشته باشند نشان می دهد که هرکس مجوز نفوذ به جهان درونی کودک را ندارد.همچنین رسم دریچه روی در ویا سقف نشان دهنده ی محتاط بودن کودک است. کشیدن خانه در سمت چپ ویا پنجره های بیشتر خانه دراین سمت بیان می کند که کودک بامادر بهتر از پدر ارتباط دارد،وجود علائم دیگر مثل کشیدن خورشید در سمت چپ بلند تر بودن برج سمت چپ در قلعه نیز بر آن دلالت می کند وبرعکس.(درنقاشی همیشه سمت چپ معرف مادر وسمت راست معرف پدر است)اگر پنجره ها باز باشند نشانگر برون گرایی واجتماعی بودن کودک است وبرعکس.

 

۲-راه

 

راه نشانگر ارتباط است هر چه عریض ومزین باشد نشان دهندهی شادی است ونشیب وفراز وسنگلاخی بودن آن نمایانگر مشکلات کودک است.سیاه بودن باراه چنانچه با نمادهای دیگر مثل پوشیده شدن خورشید با ابر ووجود لکه سیاه دیگر درنقاشی مبین اضطراب در کودک است.بن بست بودن راه نشانگر مشکلات حل نشده ازیک طرف وچنانچه راه از یک طرف به خانه متصل باشد نشانگر درخود فرورفتگی اوست.ترسیم راه های متعدد در جهات مختلف نشان دهنده ی نا آرامی وناپایداری کودک در فکر وعمل است.

 

۳- کشتی

 

کشتی درنقاشی عده ای از کودکان گریز در خیال پردازی ودر دسته ای دیگرگرایش به انزوا وباخورد دفاعی (کشتی جنگی) ویا خواسته ی عمیق در دستیابی به قدرت است که باید توسط نماد های احتمالی دیگر تفسیر شود.وجود امواج که کشتی بروی آن قرار دارد نشان دهنده ی جهان پر رمز ناهشیار وهیجان وحساسیت است ودود کش وتوپ های کشتی پرخاشگری مردانه را نشان می دهند.

 

۴- هواپیما

 

معنای هواپیما وکشتی مشابه هستند اما هواپیما گرایش به قدرت واعتلا وارده ی فرد برای غلبه بر مشکلات  را در حد بیشتر آشکار می سازد.هواپیمای جنگی مبین پرخاشگری وتعارض است.بمب ها نشانگر خشم والدین ودرگیری شدیدی که کودک بر آن ناظر بوده می باشد همچنین بمب ها ترس کودک از واکنش های خشونت آمیز را باز گو می کند.

۵- کوه ها

 

کوه های خشک ونوک تیز نمایانگر مشکلات وموانعی هستند که بر سر راه کودک قرار دارد(مثل مشکلات سازش اجتماعی) وکوه های انحنادار وسرسبز نماد پستان مادرانه ومعرف عشق وتغذیه وعطوفت هستند.

 

۶- آب،ابر،باران وبرف

 

آب سرچشمه ی حیات ونماد مادری ،هیجان ها،دریافت های حسی وتخیل است.دریاچه واقیانوس نیاز به حمایت مادرانه از کودک را مشخص می کند ولی درپیوسته در نقاشی کودک آب در نقاشی غلبه داشته باشد بیانگر فعل پذیری همراه با هیجان پذیری مفرط ودریافت پذیری گسترده ی کودک است.ولی از آن جا که آب با شیب زمین منطبق است مبین انعطاف پذیری،سازش یافتگی،خیال بافی و رویا پردازی است. اگر آب به صورت ابرهای تهدید کننده و موحش در آمده باشد نشان دهنده ی ترس کودک از برون ریزی خشم،کیفرها وهیجان مادر است.ابرهای درهم فشرده نشانگر مادری مداخله گر است.اگر آب به صورت باران وبرف در آید نشان دهنده ی غمگینی کودک است واگر همه ی صفحه را قطرههای باران یا دانه های برف بپوشاند نشانگر اضطراب کودک است.

 

۷- رنگین کمان

 

رنگین کمان معرف قدرت الهی وحمایت سحر آمیز می باشد که در پناه آن می توان به آرامش دست یافت وگذر طوفان زندگی مشان می دهد که کودک خود را در پناه آن قرار می دهدتا طوفان به پایان برسد همچنین نشانگر بازگشت به آغوش مادرانه را آشکار می کند که کودک به حمایتش نیاز دارد.

 

۸- خورشید وماه وستارگان

 

خورشید نمایانگر اقتدار وخلاقیت مردانه است که توانایی کیفر دهی دارد اگر خورشید گسترده ونورانی باشد بیانگر اهمیت پدر در خانواده وهروقت در افق دوردست وتقریبا ناپدید نقاشی شود نشان دهنده ی چهرهی هراسناک کودک از پدر است خورشید هنگام غروب آشکار کننده ی تعارض کودک با پدر است ولی اگر خورشید در هنگام غروب با رنگ قرمز نقاشی شود مبین تمایل کودک به انهدام پدر وپرخاشگری نسبت به اواست.اگر خورشید درنقاشی های متوالی درسمت چپ کشیده شود به منزله ی اقتدار مادر است.ماه رویاها وجهان پر رمز ناهشیار را نشان می دهدومحتوای آن از خوابدیده ها وترس های شبانه آشکار می شود.نشانگر زمینه ی اضطرابی به همراه کنجکاوی کودک دربارهی رمز وراز زندگی است ونماد زنانه محسوب می شود.ستارگان نشانه ی میل به درخشش وجلب توجه هستند ونیاز کودک به برانگیختن وتحسین ومحبت دیگران رانشان می دهد.

 

۹-  حیوانات

 

حیوانات اهلی در نقاشی معرف احساسات وکشاننده های مهار شده واجتماعی هشتند وحیوانات وحشی برعکس.مثلا سگ درنقاشی کودک نیاز به ملاطفت ونوازش است ولی اگر با خطوط خشن رسم شود پرخاشگری رانشان می دهد واگر قلاده داشته باشد میزان  رابطه ی وابستگی – استقلال یا غالب ومغلوب را بیان می کند. جوجه هامعرف چهار چوب خانوادگی ونیاز به نوازش وحمایت ولانه ی آن ها نشانگر جایی است که زندگی در آن لذت بخش است.کلاغ ها وپرندگان سیاه دیگر نشانگر اضطراب،ترس وگنهکاری وتهدیدی که نزدیک است رابیان می کنند.عقاب ها نمایانگر قدرت وپرخاشگری هستند.پرندگان آسمان به اینکه چه مقدار از فضای نقاشی رااشغال کنند آرمانگری وخیال پردازی را نشان می دهند.ماهی ها احساس راحتی وآرامش رانشان می دهند وگاها بی دفاع بودن رابیان می کنند.(بسته به نقاشی) و...کوسه ها وگرگ ها وسوسمارها قدرت پدرانه رانشان می دهند ودربسیاری از موارد نشان دهنده ی پرخاشگری هستند.مارها کشاننده های پنهان وخطرناک را نشان می دهند مثل امورجنسی.عنکبوت نشانگر مادر قدرتمند است.جادوگر نشان دهنده ی مادری خشن وترسناک است. و...

 منبع اقتباسی :

 

 دادستان، پریرخ،ارزشیابی شخصیت کودکان بر اساس تست های ترسیمی،انتشارات رشد،تهران:1383 .


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: معانی برخی نمادها در نقاشی کودکان؛ تفسیر نقاشی کود

تاريخ : 2012/11/25 | 13:29 | نویسنده : بهلولی |

میگنا - حساس بودن والدين نسبت به ويژگی هاى رفتار جنسى کودکان خود و اينکه چگونه و از چه سنى بايد کودک خود را در اين زمينه آگاه کنند تا در کسب هويت جنسى خويش موفق باشند. دکتر قاسم زاده در اين بخش از گفتگو به موقعيتهايى اشاره مى کند که در مواجهه والدين با کودکان و در خصوص رفتارهاى جنسى بايد مورد تأمل و دقت قرار گيرد.

چنانچه پدر و مادرى پاسخ سؤالى را ندانند، بايد چه برخوردى داشته باشند؟

نه تنها در مورد مسائل جنسيتى، ممکن است در زمينه ديگرى هم سؤال کنند که پدر و مادر جوابش را ندانند. آنها مى توانند به صراحت و سادگى ابراز کنند که نمى دانند و بگوييد که بيا با هم به سراغ کتابى برويم و جواب سؤالاتمان را بگيريم و يا با همراهى، او را به سمت مشاور يا معلمى راهنمايى کنند که در اين صورت، نوعى انعطاف پذيرى هم به بچه ها ياد مى دهيم که اگر آنها هم چيزى نمى دانند، به دنبال اطلاعات غلط و منابع نادرست نروند. يکى از تکنيکهاى ديگر در موقعيتهايى که والدين جواب سؤال را نمى دانند يا غافلگير مى شوند، حفظ خونسردى است و سپس با تسلط به نفس خود، برگشت سؤال به طرف مقابل است که مثلاً گفته شود که خودت در اين مورد چى فکر مى کنى؟ که هم از اين طريق ميزان اطلاعات او را مى فهميم و اينکه اطلاعاتش را از کجا به دست آورده و هم در آن زمان مى توانيم جوابى که درخور نياز و متناسب با سن او باشد، هرچند ساده بيان کنيم. آنچه توصيه مى شود، اين است که در اين موقعيتها هيچگاه نبايد دروغ گفت و يا سؤالى را سرکوب کرد. والدين مى توانند تا حدى که مى دانند، پاسخگو باشند و بقيه اطلاعات را به زمان ديگر موکول کنند.

روش هاى ترساندن از رفتارهاى جنسى و يا برخوردهاى سرکوبگرانه يا حتى سهل گيرانه چه عواقبى مى تواند در پى داشته باشد؟

عواقب بسيار مضرى در پى دارد. وقتى کودک نياز به گرفتن پاسخ خود را احساس کند و به نوعى با سرکوب مواجه شود. او که دست نمى کشد، وقتى کنجکاوى او ارضا نشد، به دنبال راههاى ديگر مى رود يا از همسالان خود مى پرسد و يا در شبکه هاى اينترنتى، اطلاعاتى به دست مى آورد و حالا اينکه چه اطلاعاتى و از چه طريق و به چه ميزانى، خدا مى داند و اين روش تأثيرات بسيار بدى بر شخصيت کودک مى گذارد؛ چرا که ممکن است اطلاعات به دست آمده به هر طريق مناسب با نيازهاى سنى او نباشد و حتى در مواردى موجب بلوغ زودرس کودکان شود. به عبارتى هر پدر و مادرى بايد بدانند که اگر جواب سؤال کودکان را سرکوب کنند و يا به تمسخر و خنده بگيرند، کودک به دنبال راه ديگرى جهت يافتن پاسخش مى رود.

يا در بسيارى از خانواده ها براى بازداشتن بچه ها از آگاهى در مورد ويژگي ها و رفتارهاى جنسى از روشهاى ترساندن استفاده مى کنند که اصلاً کارساز نيست. بخصوص در مورد دختران در هنگام ازدواج عواقب خود را نشان مى دهد. خيلى وقتها وقتى عدم برقرارى ارتباط درست از جانب زنان در زندگى خانوادگى پيگیرى مى شود و به اين نکته پى مى برند که در دوران کودکى و نوجوانى، آنها را از چيزى ترسانده اند يا سؤالى يا کنجکاوى آنها در مورد رفتار و ويژگيهاى جنسى سرکوب شده است. در واقع از کودکى يا نوجوانى، روابط و رفتارهاى جنسى را به عنوان يک تابوى بد و يک الگوى نادرست تلقى کرده اند، بنابراين روابط آنها با همسرانشان دچار اشکال مى شود. همانطور که اشاره کردم، رفتارهاى جنسيتى در تمام عمر در زندگى ما نقش دارند و اگر در سن کودکى و نوجوانى به درستى آموزش داده نشود، خود را در بزرگسالى به صورت انحرافاتى ذهنى، روانى و جسمى نشان مى دهند.

چنانچه پدر و مادرى نسبت به گفتگو درباره اينگونه رفتارها معذب باشند، چه بايد بکنند؟

ببينيد! اين حالت در جوامع شرقى و به عبارتى سنتى مثل جامعه ما وجود دارد. مسائل جنسى با يک نوع منفى بودن، يک نوع بد بودن و زشتى يا حداقل صحبت در مورد آن، با يک نوع ممانعت درونى همراه است. بنابراين يک امر فرهنگى ـ اجتماعى است. ولى نبايد چنين باشد و اگر والدينى چنين احساسى دارند، بايد بدانند ميان خصوصى بودن مسائل جنسى و ممنوعيت درباره گفت و گو در مورد آن، تفاوت وجود دارد. به عبارتى ما نبايد هيچ ممنوعيتى چه از نظر اطلاعاتى که خودمان مى خواهيم به فرزندان بدهيم و چه از نظر سؤالاتى که بچه ها در اين زمينه دارند، داشته باشيم. حتى اگر مسائلى هم پيشرس است و مورد کنجکاوى بچه ها قرار مى گيرد، نبايد معذب بود و از پاسخ دادن اجتناب کرد و احساسات خود را مخفى نمود، بلکه والدين مى توانند در قدم اول اطلاعاتى ساده و کوتاه، متناسب با سن کودک به او بدهند و اطلاعات ديگر را به زمان ديگر وعده دهند، ولى بچه ها نبايد از اينکه در مورد مسائل جنسى مى خواهند اطلاعات کسب کنند، احساس ناراحتى کنند و يا حس کنند که پدر يا مادرشان از پاسخگويى معذب مى شوند.

البته بايد به اين نکته هم اشاره کنم که مسائل جنسى يک مسائل خصوصى است. بنابراين به نوعى، بايد به بچه ها بخصوص بزرگتر که مى شوند، آموزش داده شود که از نظر نوع سؤال و مکان سؤال بايد رعايت کرده و هر سؤالى را در هر جايى از والدينشان نپرسند. در جامعه ما که تا حدى سنتى است و حد و حدودهايى براى اين مسائل وجود دارد، نبايد اين طور برداشت شود که پدر و مادرها نيز در پاسخگويى به فرزندانشان در مورد مسائل جنسى معذب هستند. بايد تمرين کرد و در عين حال هم از خصوصيات مراحل رشد آگاه شد. اگر هر پدر و مادرى خود را به انواع توانمنديها، چه از نظر محتواى سؤالات و چه از جهت مهارت در هدايت پاسخ مجهز کند و بپذيرد که آگاهى فرزندان از ويژگي ها، رفتارها و مسائل جنسى لازم و ضرورى است، ديگر معذب نخواهد بود.

آموزش امور جنسى شامل چه بخش هايى است؟

اکثر خانواده ها بر اين باورند که آموزش امور جنسى تنها در اين خلاصه مى شود که به کودکان آموزش دهند که کودک چگونه متولد مى شود، اما شايد اين ساده ترين بخش آموزش است. البته که در هر سنى اين امور و بخشها مى تواند متفاوت باشد. مثلاً در دوران کودکى، بچه ها جدا از اينکه اول هويت خودشان را مى خواهند بدانند، در مورد تفاوتهاى جنسى و آشنايى با بهداشت اندامهاى جنسى نيز کنجکاوند. به تدريج در سن بلوغ به دنبال بيشترين اطلاعات هستند. آموزش در مورد ساختار جسمى زن و مرد، حالتهاى عاطفى دوران بلوغ، بيماري هايى که مربوط به مسائل جنسى است، وظايفى که مربوط به جنسيتشان است، به عبارتى نقشها و تفاوتهاى مربوط به امور جنسى، خويشتندارى در امور جنسى، چگونگى برقرار کردن رابطه با ديگران و زيان جسمى و روانى است. يکى ديگر از مسائل دوران بلوغ که بچه ها بايد بدانند، روابط صحيح و درست بين دو جنس است. چون تا دوران کودکى، روابط معمولى است، روابط بين دختر و پسر از نظر جنسيتى، خيلى برايشان تفاوتى ندارد. ولى در دوران بلوغ، تمايل به برقرارى ارتباط خيلى بيشتر است و از آنجا که اين ارتباط طبيعى و ضرورى است، بايد قبل از آن، يا در هنگام بلوغ، رفتارهاى جنسيتى درست و مناسب را بياموزند. مثلاً مى توان در اين سنين، از طريق فعاليتهاى گروهى و همکارى با هم، که کاملاً هدايت شده باشد، نوع ارتباط سالم با يکديگر را آموزش ببينند.

شما به اهميت سن بلوغ اشاره کرديد، بهترين شروع مکالمه براى آشنا کردن بچه ها با مسائل جنسيتى در اين سن، چه مى تواند باشد؟

در سن بلوغ، فرض بر اين است که بچه ها، آن اطلاعات اوليه سن بلوغ را داشته باشند در واقع آنچه مهم است در ابتدا در اين سنين، با تغييرات بلوغ آشنا شوند و همين صحبت از تغييرات بلوغ مى تواند شروع مکالمه و به تدريج محور صحبت باشند. اينکه گفته شود که يک فرد در حين بلوغ، يک سرى تغييراتى از نظر جسمى، روانى و عاطفى کرده و خلق و خوى او تغيير مى کند. به عقيده من، حتى بهتر است شروع صحبت از اين رفتارها باشد تا رفتارهاى جنسيتى. چرا که اگر نوجوانى در آستانه بلوغ به خوبى اين مرحله از رشدش را درک کند و به درستى اين مسير را طى کند تا به دوره جوانى برسد، يقيناً بهتر مى تواند خيلى از مسائل، ويژگى ها و رفتارهاى جنسيتى بعدى را درک کند و با آنها آشنا شوند. ولى آنچه در اين قضيه مهم است، تدريجى گفتن آن است. والدين بايد آگاه باشند که نبايد هيچ اطلاعاتى از جمله اطلاعات دوران بلوغ را يکدفعه به فرزند خود بگويند. بلکه به تدريج به مرور زمان و در وقت مناسب بايد اين اطلاعات ارائه شود. حتى در اين سنين نيز مى توان از کتابهاى مناسب استفاده کرد. بدين صورت که ابتدا مقدمه اى در مورد کتاب و موضوع آن گفته شده و توضيحاتى ساده و کوتاه داده شود. سپس کتاب را به او بدهند و سپس فرزند خود را از پاسخگويى به هر سؤالى که هنگام مطالعه کتاب برايش پيش مى آيد مطمئن کنند.

آيا خانواده تنها از طريق گفتگو، طرح سؤال و يا پاسخ به پرسش مى تواند در آموزش رفتارهاى جنسيتى نقش بازى کند؟

خير، تنها نقش خانواده را نمى توان محدود به همين زمينه ها دانست. خانواده به دو صورت نقش بازى مى کند. يکى به صورت مستقيم. يعنى همين زمينه ها که شما ذکر کرديد مثل طرح پرسش يا پاسخ به سؤالات فرزندان و ديگرى به صورت غيرمستقيم، و آن الگوهايى است که ارائه مى دهد. مثلاً احترامى که پدر و مادر براى هم قائلند، يک سرى ارزشهايى را به بچه ها منتقل مى کنند که نه تنها در دوران کودکى بلکه در دوره بزرگسالى، در روابطشان با جنس مخالف تأثيرگذار است. از طرف ديگر اين ارزشها در خانواده مى تواند، بينش بچه ها را نسبت به رفتارهاى جنسى و نقشهاى جنسيتى وسعت داده و تجربه هاى ارزشمندى در آينده کسب کنند.

غير از منبع خانواده، چه منابع ديگرى مى توانند در آگاه کردن فرزندان در اينگونه موارد مؤثر باشند؟

ببينيد منابع آموزشى چون آمادگى، پيش دبستانى و مدارس مى توانند در صورت درست عمل کردن در اين زمينه بسيار مفيد باشند. بچه ها در مرحله آمادگى پيش دبستانى، يعنى زير ۶ سال، فقط بايد کنجاوي هايشان برطرف شود و اگر درست رفع نشود، اين کنجکاوى اذيتشان مى کند. در مهدکودک، ميزان نياز آنها کمتر است و در خيلى از کشورها مثل کشور سنتى ما، بر نقش مدرسه هم تأکيد مى کند، چون وقتى مى بينند که پدر و مادرها به دلايل مختلف عدم اطلاع يا ناتوانى در برقرارى ارتباط با فرزندان و صحبت در اينگونه موارد، از طرح چنين موضوعاتى ابا دارند، لذا در اينجا نقش مدرسه خيلى برجسته مى شود که متأسفانه نظام آموزشى ما هم يک نظام بسته اى است. البته که در سالهاى اخير بهتر شده ولى اغلب تصور بر اين است که اگر اطلاعاتى بدهد، ممکن است اين اطلاعات بيشتر ايجاد مشکل کند و در حالى که اينطور نيست.

هرقدر دانش آموزان، اطلاعاتى در حد نياز خودشان بيشتر داشته باشند، بهتر مى توانند مسائل و مشکلاتشان را حل کنند. من به خاطر دارم که ۶ يا ۷ سال پيش، جزواتى تحت عنوان «بهداشت بلوغ پسران و دختران» را وزارت بهداشت با همکارى يونيسف تهيه کرد و به مرحله چاپ رسيد که آموزش و پرورش آنها را در مدارسى توزيع کند. چون يکى از راه هاى مؤثر در اين سن اين است که از طريق کتاب، سؤالاتى براى آنها مطرح شود که يا در خانواده و يا در مدرسه، به آنها پاسخ داده شود. ولى تا مدتها اين کتابها توزيع نشد. چه از طرف برخى از مسؤولين آموزش و پرورش و چه از طرف برخى مدارس ممانعت مى شد. در حالى که کتابها، کاملاً علمى تأليف شده بودند. و حال بعد از چند سال اين توزيع صورت گرفته است.میگنا دات آی آر.بنابراين نه تنها گاهى اوقات خانواده هاى ما سنتى است، بلکه نظامهاى آموزشى ما هم سنتى است. مثل مسأله ايدز که يک زمانى، اصلاً اجازه طرح آن در مدارس نبود ولى بعد از مدتى که متوجه شدند نمى توان در مقابل واقعيتها ايستاد و بچه ها را از اين جريانات دور نگه داشت، آموزشهايى در زمينه ايدز در مدارس صورت مى گيرد. بنابراين درحال حاضر هم، يکسرى آموزشهايى در مورد مسائل جنسيتى ولى به صورت کلى و بيشتر در مورد بلوغ، بهداشت آن و تغيير خلق و خوى در اين سنين داده مى شود. چرا که نظام آموزشى ما به اين نتيجه رسيده است که هر نوع ممنوعيتى نتيجه معکوس خواهد گذاشت.


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: سوالات جنسی کودکان

تاريخ : 2012/11/24 | 2:57 | نویسنده : بهلولی |

آيا با بچه هاي ديگر هم بازي مي مي کند؟
مادر: بله . او کاملا اجتماعي است و به راحتي با همسالانش ارتباط برقرار مي کند.

کارشناس: داشتن دوست خيالي خيلي هم خوب است. بچه ها اين دوست را براي خود تصور مي کنند چون به حرفش گوش مي دهد، حمايتش مي کند، گاهي اوقات با او بازي مي کند و معمولا کارهايي انجام مي دهد که ممکن است خودش نتواند و اين دوست را متعلق به خود مي داند. اين دوست معمولا قضاوتش نمي کند و او را به خاطر کار اشتباهي که انجام مي دهد تنبيه نمي کند. چنين دوستي به بچه کمک مي کند که تعاملات اجتماعي را ياد بگيرد.

گاهي اوقات کمک مي کند که بچه نحوه حل مساله را بياموزد. در شرايطي که ممکن است مکان زندگي تغيير کند، نقش اين دوست بسيار پر رنگ مي شود چون از محيطي که با آن آشنا بوده است جدا شده و به محيطي جديد و غريب وارد شده است. اغلب بچه هايي که تک فرزند هستند نقش دوست خيالي را بسيار پر رنگ مي بينند. سعي کنيد اگر مکان زمدگي تان را عوض کرده ايد و فرزندتان از دوستان قديمي اش جدا شده است تا وقتي که دوستان جديدي پيدا کند با انجام دادن بازي هاي مهيجي او را سرگرم کنيد به طوريکه زمان کمتري را تنها باشد.


مادر: داشتن اين دوست خيالي تا کي طول مي کشد؟

کارشناس: معمولا چند ماه مي ماند و به مرور کمتر مي شود و از بين مي رود يا اينکه حضور دائمي دارد و يا هر چند وقت يکبار مي آيد و مي رود. والدين بايد دقت داشته باشند که رابطه ي فرزندشان با اين دوست خيالي چگونه است. چون احتمالا فرزند تجارب جديدي را طي مي کند يا اينکه يک سري هيجانات خاص را در آن شرايط تحمل مي کند. اين دوست مي تواند از دنياي دروني فرزندتان شناخت خوبي به شما بدهد.


مادر: من در مورد دوستي فرزندم با اين دوست خيالي چگونه بايد برخورد کنم؟


کارشناس: بهترين راه پذيرش است. يعني اينکه مدام حضور دوست خيالي را انکار نکنيد و اگر خواست به عنوان مثال در اتاق يا روي تختش جايي را براي او درست کند لجبازي نکنيد.
بهتر است که پبذيريدو از اين شرايط به نفع فرزندتان استفاده کنيد. براي مثال اگر مي خواهد يکسري کارها را براي دوستش انجام دهيد مثلا جاي خوابش را آماده کنيد، غذاي خاصي را برايش تهيه کنيد و يا به او هم غذا دهيد، از فرزندتان بخواهيد که خودش کارهاي دوستش را انجام دهد و مسئوليت هاي دوستش را به عهده بگيرد و به عبارتي بگوييد من رخت خواب تو را درست مي کند و تو هم رخت خواب دوستش را آماده کن. اتفاقا اين مساله به فرزند شما کمک مي کند که در زمينه کسب مهارت هاي جديد ارتقا پيدا کند. اکثر بچه ها در مورد خيالي بودن دوستشان اطلاع دارند و مي دانند که در واقعيت بسياري از کارها را نمي تواند انجام دهد.


وقتي اشتباهي از او سر مي زند و دوستش را مقصر جلوه مي دهد به جاي اينکه با خشونت برخورد کنيد بهتر است به او بگويد مهم نيست که مقصر کيست. به هر حال اين اتفاق رخ داده است و بيا با هم درستش کنيم.

مادر: آيا ضرورتي دارد که ما به پدر بزرگ و مادر بزرگ کودک يا اطرافياني که خيلي با هم در ارتباط هستيم راجع به دوست خيالي او توضيحي بدهيم.


کارشناس: در صورتيکه که نقش اين دوست خيالي بسيار پر رنگ شده باشد و اطرافيان هم از حضورش مطلع شده باشند مي توانيد توضيحات مختصري در مورد رفتار با او بدهيد و واکنش هاي شديد، خنديدن، مسخره کردن را اصلا نشان ندهند.

وقتي که اين دوست خيالي خيلي دوام پيدا کرد و مدت طولاني در زندگي فرزند شما حضور داشت به طوريکه تمام کارها و برنامه هاي زندگي او را کنترل کند و يا تمايلي به بازي کردن با همسالانش نداشته باشد و مشاهده کنيد که تمام تعاملاتش با آن دوست خيالي است حتما بايد با يک مشاور صحبت کنيد.


منبع:radiosalamat.ir


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: دوست خیالی کودک

تاريخ : 2012/11/22 | 13:59 | نویسنده : بهلولی |


http://www.khavaranshop.com/

شرايط موثر بر بدخطي دانش آموزان

گانيه معتقد است که براي يادگيري دو دسته شرايط وجود دارد : شرايط دروني يادگيري و شرايط بيروني يادگيري . البته در بررسي علل بدخطي و بد آموزي خطي دانش آموزان دوره ي ابتدايي علاوه بر عوامل آموزشي و تربيتي و در حقيقت ، کار معلم ، که جزء شرايط بيروني هستند بايد شرايط دروني که مربوط به شرايط رواني کودکان مي باشند نيز مورد توجه قرار گيرند چه بسا بدخطي دانش آموزان  به دليل حالات عاطفي نامطلوب  و نداشتن هدف و انگيزه براي زيبا نويسي و يا ضايعات استخواني  و يا نداشتن آمادگي روحي رواني و محيط  نامناسب و فقر آموزش همچنين تمرينات غلط و فقدان رسيدگي باشد براي ارائه ي راهکار هاي مناسب عوامل به طور کلي به سه گروه عمده تقسيم بندي مي شود.

الف ) عوامل مربوط به خانواده

بي توجهي اوليا به خط بچه ها وطرز نوشتن انها  و يا سر مشق نادرست دادن  و همچنين والديني که خودشان بد خط هستند زمينه هايي براي بد خطي فرزندان را فراهم مي کند بدخطي والدين  سر مشق نا مناسبي برا ي کودکان است از انجا که خوشنويسي مهارتي است  که بايد اموخته  شود  چنان چه  کودک  در خانواده اي زندگي کند که  اعضاي ان از ذوق  و استعداد بيشتري برخوردار باشند کودک زمينه ي بيشتري براي خوب نوشتن دارد خانواده هايي که به صورت  ديکتاتور ي و دموکراسي و ﺁزادي مطلق اداره  مي شوند نيز تاثيرات متفاوتي  بر عملکرد  دانش اموز دارند افرادي دوران کودکي  خود را در خانه اي اکنده از استبداد و خود خواهي مي گذرانند هيچ گاه فرصتي براي ابراز وجود و نشان دادن قابليت ها و گرايش هاي خود به دست نمي اورند  کودکاني که در خانواده هايي زندگي مي کنند که نسبت به فرزندان خو بي تفاوت اند وار تشويق و تنبيه به موقع براي انجام تکاليف فرزندانشان استفاده نمي کنند در واقع انگيزه ي لازم  را براي انجام بهتر تکاليف در فرزندان خود به وجود نمي اورند چنين کودکاني اغلب با اکراه و بي ميلي اقدام به نوشتن مي کنند و نتيجه ي  عملکرد آنها رضايت بخش نخواهد بود همچنين مو قعيت کودک در خانه يعني تنها فرزند خانواده بودن يا کوچکترين کودک يا تنها پسر خانواده بودن وارتباطي که کودک با خواهر و برادران خود دارد سبب يادگيري هاي مهارتي بدني متفاوتي مي شود

انتظارات خاص والدين از فرزندان خود اگر با واقع بيني همراه باشد اختلالي در رفتار بچه ها به وجود نمي آورد ولي اگر اين انتظارات بدون توجه به امکانات فرزند باشد سبب بروز عکس العمل هاي شديد از طرف بچه ها مي شود و سبب شکست بچه ها در انجام کارهاي معين مي گردد همچنين وضعيت طبقاتي خانواده بر روي يادگيري دانش آموز تاثير دارد وضع مادي و معنوي خانواده در رشد نوشتن بچه ها تاثير دارد تحقيقاتي که درباره ي اختلاف استعداد بچه ها در طبقات مختلف به عمل امده است نشان مي دهد که پرورش استعداد بچه ها در حد وسيعي مربوط به فرهنگ و راه زندگي طبقات است

ب ) عوامل مربوط به معلمان

مسئله ي آمده سازي معلمان براي کاري که بر عهده دارند در همه ي کشور ها به ويژه کشور هاي در حال ترشد از اهميت ويژه اي بر خوردار است اين اهميت هم نه نيازي به اثبات دارد و نه تاکيد . از طرفي هميشه گفته مي شود که مدرسه يک قدم از اجتماع عقب تر است . زيرا تحولات اجتماعي سريع تر از ان رخ ميدهند که مدرسه و معلم بتوانند خود را با ان تطبيق دهند در اين صورت معلم چه بايد بکند).

اگر معلم خط خوبي داشته باشد و حروف را هم به خوبي اموزش دهد و در اين رابطه با استفاده از بازي و تمرين عضلات بچه ها را تقويت کند بيشترين تاثير را در خوب نويسي و خوانا نويسي دارد گاهي اوقات کتاب هاي درسي هم اشکالاتي در اين زمينه دارند که معلم بايد ان ها را به خوبي ببيند و با تذکر به موقع اجازه ندهد در شاگردانش دو گانگي ايجاد شود و بد خطي و خوانا نبودن  خط اموزگار  و بي توجهي او به خط  شاگردان نيز عاملي در ايجاد بد خطي و اختلال خط مي باشد بهتر است معلمان از دادن تکاليف زياد در منزل خود داري کنند

مواجه شدن دانش آموز با حجم زياد تکاليف نيز باعث بد خطي دانش آموز مي شود صبر و حوصله و دادن مقدار معيني تمرينات عضلاني در مقدمه ي کار ضروري است تا شاگرد قادر شود عضلات دست را کنترل کند تکنيک هاي متعددي از جمله مچاله کردن کاغذ يا استفاده از خمير هاي بازي و ... وجود دارد تا عضلات دست را آماده کند تا به حروف الفبا شکل بدهد و همچنين براي اموزش مهارت خط نويسي به کودکان بايد معلمين به اين مولفه ها توجه داشته باشند وضعيت نشتن دانش اموز،  وضعيت قلم به دست گرفتن دانش آموز وضعيت دست آزاد بچه هاي راست دست و چپ دست ، حالت قرارگرفتن سر  ،  تابش نور و مقدار آن در هنگام نوشتن حالت قرار گرفتن پاها در هنگام نوشتن و طرز قرار دادن و فيزيک ايستادن پاي تخته براي نوشتن و رعايت حاشيه در دفتر  دقت به اين ويژگي ها باعث مي شود تا  آموزگار بتواند دانش آموزان را به درستي هدايت کند)

معلماني که با دانش آموزان دچار مشکلات رفتاري کار آموزشي مي کنند در اين زمينه آسيب پذيري بيشتري دارند بيشتر معلمان رغبتي به آموزش اين گونه از دانش آموزان نشان نمي دهند)

معلمان بايد به اين باور برسند که نوشتن کودکان  از طريق تمرينات بيشتر پيشرفت مي کنند و ان ها بايد در پذيرش تلاش هاي کودکان حوصله ي بيشتري به خرج دهند واکنش مثبت معلم و بر انگيختن کودک به سمت تلاش بيشتر در ايجاد يک کلاس نوشتن مناسب است)

نگرش مثبت معلم  نسبت به تلاش هاي نوشتاري کودک به اندازه ي فراهم کردن زمان و فضا و مطالب نوشتاري مناسب حائز اهميت است خط خطي کردن ها و نقاشي ها سطوح آغازين نوشتن هستند که در پيشرفت مهارت نوشتن کودک در مراحل بعدي  حائز اهميت هستند بنا بر اين اين تلاش  ها بايد  مورد تشويق معلمان قرار گيرد

معلم و نقش او در ايجاد زمينه هاي تجربي و عملي يادگيرنده اهميت خاص دارد او مي توتند فضايي را به وجود آورد که احساس وحشت  از کار ها را بر طرف کند  و دانش آموز را به  انجام کار  بهتر  در نوشتن حساس ترکند لذا  معلمان بايد اساس کار خود را به کاهش تنش قرار دهند و در مورد خط بچه ها را توبيخ نکنند و خود از نظر خطي الگوي خوبي براي دانش آموزان باشند

ج) عوامل مربوط به دانش آموزان

در ميان مهارت هاي  تحصيلي پايه ، نوشتن ملموس ترين مهارت نام گرفته است تفاوت نوشتن با ساير مهارت هاي ارتباطي اين است که نوشتن سندي کتبي از خود به جاي ميگذارد و همچنين جز مهارت هاي ظريف حرکتي مي باشد . مي گويند خط هر کسي نشانه اي از روح او را در خود دارد و هر کسي را مي توان از خط او شناخت . براي اين که دانش اموز بتواند نوشتن را به نحو احسن انجا م دهد لازم است شرايطي براي نوشتن داشته باشد

از رشد ذهني کافي برخوردار باشد

*انگيزه ي کافي داشته باشد

* از علاقه ي کافي برخوردار باشد

بين چشم و دست هماهنگي باشد

* هماهنگي حرکتي داشته باشد

* توانايي تطبيق بدن با فضاي اطراف را داشته باشد

* مفهوم نوشتن از راست به چپ را بداند

همچنين وجود بعضي از نارسايي ها مانند اختلالاتي در عملکرد دست و انگشتان باعث مي شود که کودک نوشتن را به طور مطلوب انجام  ندهد و همچنين معلوليت هاي جسمي و ضايعاتي که در سيستم اعصاب مرکزي يعني مغز يا  طناب نخاعي به  وجود  مي آيد و صدمات وارده بر مغز باعث اختلال  در  نوشتن مي شود اين صدمات  ممکن  است  آنقدر خفيف  باشد که نتوان  تاثير آن را بر رفتار کودک تشخيص  داد  و  يا آنقدر شديد باشد  که فعاليت کودک را به ميزان پاييني کاهش دهد کودک مبتلا به اسيب مغزي ممکن است نشانه هاي رفتاري  وسيعي  از خود  نشان  دهد از جمله عدم هماهنگي  و  اعمال حرکتي  ناقص

اشکال در وضعيت قرار گرفتن کاغذ :  وضعيت نا مناسب کاغذ و دفترچه نسبت به بدن نيز از صحيح نوشتن جلو گيري کرده و در برو ز اشکالت مختلف هنگام دست نويسي نقش اساسي دارد برخي از دانش اموزان هنگام نوشتن سر خود را بيش از حد به کاغذ نزديک مي کنند و حتي گاهي احساس مي شود سر خود را به ان مي چسبانند گرو هي ديگر دفترچه ي خود را به حالت زاويه دار و کج قرار مي دهند

اشکال در جهت يابي صحيح : برخي دانش اموزان درک صحيحي از رابطه هاي فضايي مانند با لا و پايين – زير و رو چپ و راست ندارند به همين دليل هنگام نوشتن حروف و کلمه ها ( حتي بر روي کاغذ خط دار ) قادر نيستند اشکال صحيح حروف را بنويسند مثلا حرف (( الف )) را بيش از حد امتداد داده و از روي خط مي گذرانند

مشکلات نوشتن صحيح حروف الفبا ( حرف نويسي ) گاهي برخي دانش اموزان حروف را بيش از حد بزگ ئ يا کوچک مي نويسند ودر برخي موارد خطوط مستقيم ( افقي يا عمودي ) را به حالت قوس دار مي نويسند ويا بالعکس

مشکلات نسخه برداري صحيح از کلمات ( رو نويسي ) بعضي دانش اموزان ممکن است حروف سازنده ي کلمه را با فاصله ي زياد بنويسند مثل (( آ  ز  ا  د  ي )) يا اين که حروف را بيش از حد به هم نزديک کرده و صورت کلي کلمه را مخدوش نمايند بسياري از دانش اموزان در نوشتن حروف پيوسته که نيازمند حرکت هاي ظريف و دقيق و هماهنگ است با مشکلات جدي اي رو به رو شوند برخي از انان نمي توانند پس از نوشتن يک حرف بلافاصله به نوشتن حروف ديگر بپردازند به واسطه ي مشکلاتي که درنوشتن وجود دارد خطا هايي در نوشتن به وجود مي آيد

خطا هاي متداول در نوشتن

الف) کج نويسي بيش از حد که به دلايل متعددي مثل بسيار نزديک بودن بازو به بدن و بسيار سفت گرفتن شست و دور بودن خيلي زياد نوک قلم از انگشتان و صحيح نبودن جهت کاغذ و درست نبودن جهت حرکت قلم اتفاق مي افتد

ب) راست نويسي بيش ازحد: عواملي مثل بسيار دور بودن بازو ازبدن وبسيار نزديک بودن انگشتان به سرقلم-هدايت قلم به تنهايي توسط انگشت سبابه – نا صحيح بودن جهت  کاغذ در ايجاد ان موثر مي باشد

پ ) پرفشار نوشتن که بر اثر فشار دادن بيش از حد انگشت سبابه و استفاده از قلم نا مناسب

ت ) کم رنگ نويسي بيش از حد به عواملي مثل بيش از حد کج يا  راست نگه داشتن قلم و چرخش نوک قلم به يک سمت و قطر بيش از حد قلم بستگي دارد

ث ) زاويه دار نويسي بيش از حد : به دليل سفت بودن بيش از حد شست و بيش از حد شل نگه داشتن قلم و حرکت بيش از حد قلم اتفاق مي افتد

ج ) نامرتب نويسي بيش از حد که چهار علت مهم براي اين مورد و جود دارد که شامل نبود ازادي حرکت يا حرکت بيش از حد کند دست و محکم گرفتن قلم و در نهايت نا درست يا ناراحت بودن وضعيت مي باشد   

چ ) فاصله گذاري بيش از حد که به واسطه ي پيشرفت بيش از حد سريع قلم به سمت چپ و حرکت بيش از حد و سريع جانبي ايجاد مي شود  

روش هاي ترميمي

قبل از فرا گيري نوشتن طراحي تصوير ها ي با قلم مو و انگشت دست روي شن و .... به امادگي قبل از نوشتن منجر مي شود

در مرحله ي اول تعليم خط بهتر است که نمونه هاي حروف و کلمات از تخته يا چيز هاي ديگر ساخته شوند به طوري که نوآموزان بتوانند ان ها را لمس کنند زيرا اين عمل اشکال ان ها را در مغز کودکان تثبيت مي کند و نوشتنشان را برايشان اسان مي سازد همچنين سبب مي شود که کودکان با شوق و رغبت به يادگيري حروف و کلمات بپردازند

* پر رنگ نوشتن از روي متني که به صورت کمرنگ نوشته شده نيز به بهتر شدن خط کمک مي کند همچنين استفاده از کاغذ هاي پوستي و تمرين از روي کلمه ها يا حروف نوشته شده نيز براي اين منظور بهتر مي باشد

اگر بچه ها فشار زيادي به کاغذ مي اورند مي توانيم از کاربن استفاده کنيم و از بچه ها بخواهيم طوري روي کاربن بنويسند که اثر زيادي از نوشته هاي انها روي ورقه ي زيرين نيفتد

* اگر بچه ها سرشان را زياد به دفتر نزديک مي کنند از ضعيف نبودن چشم ان ها  با ارجاع به پزشک مطمئن شويد

* دقت کنيم بچه ها کاغذ را بيش از حد کج نگذارند تا از کج نويسي ان ها جلو گيري شود

* اگر کودکي کلمات را بيش از حد بزرگ يا کوچک مي نويسد مي توانيد اندازه ي متوسطي براي کلمات در نظر بگيريد و با گذاشتن خط فاصله بين کلمات از کودک بخواهيدفاصله ي تعيين شده را پر کند

* نا مرتب نوشتن تکاليف ممکن است به علت محدوديت حرکتي در دست باشد يا اين که مداد را بيش از حد محکم در دست مي گيرد يا وضعيت درستي در هنگام نوشتن ندارد با بر طرف کردن هر يک از اين علل دانش آ موز مي تواند خط بهتري داشته باشد

* سر مشق هايي را انتخاب کنيم که اعتماد به نفس دانش اموزان را تقويت کند براي اين منظوراز عبارت هاي آسان شروع مي کنيم

* دانش اموزان را تشويق کنيم تا باور هاي مثبتي در باره ي توانايي ها ي خود داشته باشند و ميان تلاش و ارزش ها ي فردي دانش آموزان ارتباط محکمي بر قرار کنيم و به ويژه انان را تشويق کنيم تا به تلاش خود اهميت بدهند هدف مي تواند اين باشد که دانش آموزان خوشنويسي را مهارتي مهم به شمار آورند.

به دانش اموزان تکاليف و مسوليت هايي بدهيم که انجام انها برايشان جالب باشد و به اين وسيله علاقه و انگيزه براي صحيح نوشتن و زيبا نويسي را در کودکان تقويت کنيم

همکاري والدين و اموزگاران در اين اموزش بسيار مهم است از والدين بخواهيم با در اختيار قرار دادن ابزا ر مناسب براي نوشتن و بازديد از نمايشگاه هاي خط و نقاشي خط دانش آموز و اموزگار را براي اموزش و فراگير ي بهتر اين مهارت ياري کنند

 

منبع:radiosalamat


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: راهکارهايي براي تقويت دست خط کودکان

تاريخ : 2012/11/22 | 13:26 | نویسنده : بهلولی |

البته والدین می توانند در سن کمتر و حتی از هفت سالگی نیز در مورد خطر اعتیاد با کودک صحبت کنند ولی در این زمان نمی توان جزئیات را بیان کرد و باید کلیات واژه اعتیاد را بیان کرد.
دختران نسبت به پسرها زودتر به رشد شناختی می رسند و از نظر عقلانی جلوتر هستند و به همین دلیل می توان در هشت تا ۱۰ سالگی این موضوع را برای آنها بیان کرد.
اطلاع رسانی به کودک و نوجوان باید صحیح باشد و خانواده ها در گفتن این موضوع اغراق نکنند. اگر از ماده مخدری اطلاع ندارند خیلی راحت به کودک بگویند که نمی دانند و بعد در مورد آن تحقیق کنند ولی دروغ نگویند.
با افزایش سن می توان درباره لغات و اصطلاحات درست صحبت کرد و جزئیات را به خوبی بیان کرد و کودک را با مواد مخدر آشنا کرد.
تحقیقات نشان داده کودکانی که با اعتیاد و مواد مخدر آشنا هستند نسبت به کودکانی که آشنایی نداشته اند،کمتر به سمت مواد مخدر رفته اند. در گذشته تصور می شد که اگر در این مورد با کودک صحبت نشود بهتر است در حالی که این تحقیقات خلاف این موضوع را نشان می دهد.

    
منبع:isna.


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: خطرات اعتیاد , کودک و اعتیاد , آشنایی کودک با اعتیاد

تاريخ : 2012/11/22 | 11:44 | نویسنده : بهلولی |

والدين گرامي، مربيان عزيز

آيا تاكنون به اين موضوع فكر كرده ايد كه چرا كودكان به قصه يا داستان علاقه دارند و چرا براي آنها قصه مي گوييم؟ آيا مي دانيد شنيدن داستان براي كودكان بسيار شيرين و جذاب است؟ آیا می دانید که داستان و قصه نقش بسيار مهمي در تكوين شخصيت كودك دارد؟

متخصصان روان شناسی، قصه گفتن را برای تکامل مغز نوزادان و کودکان لازم می دانند و میگویند: با قصه گویی، صحبت کردن برای کودک راحت میشود و کلمات را صحیح و کامل ادا میکند.

داستان ها و اشعاري كه كودكان مي خوانند و مي شنوند، اثري عميق در فكر و روحيه آنان مي گذارد و ايشان را براي رويارويي با مسائل رشد و معاشرت با ديگران آماده مي کند. همچنین، در درك و فهم مشكلات زندگي به آنان کمک مي كند.

اما فوايد قصه گويي براي كودكان و نوجوانان چيست؟ در این باره می توان به موارد زیر اشاره نمود : 

  • هنر گوش دادن و گوش سپردن در آنان تقويت مي شود.
  • با شخصيت ها و حوادث مستقل آنها همراه مي شوند.
  • توانايي تجسم و خيالبافي كه مبناي تصور خلاق است را پيدا مي كنند. 
  • با حقايق و تجارب زندگي آشنا مي شوند. 
  • به بهره گيري از تخيلات تشويق مي شوند. 
  • اعتماد به نفس در آنها افزايش مي يابد. 
  • انگيزه هاي مثبت در آنان تقويت مي شود. 
  • با مقررات و هنجارهاي اجتماعي و دستورالعمل هاي زندگي آشنا مي شوند. 
  • توانايي چگونگي روبرو شدن با مشكلات و يافتن راه حل براي آنها را پيدا مي كنند. 
  • با الگوهاي رفتاري در گروه ها و طبقات مختلف اجتماعي و سني، آشنا مي شوند. 
  • دانش و اطلاعات گوناگون را به شيوه اي گيرا و غير مستقيم، كسب مي كنند. 
  • از شخصيت هاي قصه، تأثير مي پذيرند. 
  • قدرت فهم و بيان و خلاقيت در آنها تقويت مي گردد. 
  • گنجينه لغات و واژگان در آنان افزايش مي يابد و زبان را بهتر ياد مي گيرند.
  • کمک به پرورش قدرت بیان و عواطف و افکار کودکان. 
  • تقویت و پرورش نیروی تخیل در کودکان. 
  • تحریک قوه ابتکار و ابداع در کودکان. 
  • ایجاد عشق و علاقه به ادبیات کودک. 

به هر حال منتظر اين نباشيد كه ساعت يا روز مهمي فرا برسد و يا سالروز و رويدادي پراهميت پيش آيد تا برنامه قصه گويي براي كودكانتان ترتيب بدهيد. در روزهاي عادي هم ساعاتي وجود دارد كه براي قصه گويي مناسب است و والدين بايد اهميت اين ساعت ها را دريابند، اين مسئله درمورد والدين بچه هاي خردسال و كنجكاو صدق مي كند. در حقيقت چنين كودكاني از شنيدن داستان هاي معمولي و شعرهاي كودكانه، شاد و راضي مي شوند اما بايد شعرها و داستان ها طوری انتخاب شوند كه كودک بتواند خود را جايگزين شخصيت هاي قصه و شعر بكند؛ اگر چنين نباشد كودكان شنوندگان خوبي نخواهند بود.


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: فوائد قصه برای کودکان

تاريخ : 2012/11/21 | 16:3 | نویسنده : بهلولی |


1) تنهایی : تنهایی برای یك كودك هم خوب است و هم بد. خوب از این جهت كه والدین مجبور نیستند محبت و توجه خود را میان فرزندانشان تقسیم كنند و بد به این دلیل كه كودك در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشكل می‌شود و ممكن است حسود شود . چه باید كرد؟ 

فرصت‌های زیادی برای كودك خود(در سنین قبل از دبستان) بوجود بیاورید تا با بچه‌های همسن ارتباط داشته باشد. دعوت از دوستانی كه كودك دارند و یا فرستادن بچه به مهدكودك بهترین راه حل است. 

همچنین پس از اینكه فرزند شما وارد مدرسه شد ارتباط او با همسن و سالهایش را همواره حفظ كنید . مثلا با بچه‌های همسایه ارتباط داشته باشد و یا او را در كلاسهای مختلف ثبت‌نام كنید. سعی كنید با بستگان و خانواده‌هایی رفت و آمد داشته باشید كه فرزند همسن فرزند شما دارند .

 2) رشد سریع : تك فرزند به دلیل زندگی در یك محیط بزرگسال از لحاظ روحی و روانی بسیار سریعتر رشد می‌كند و دنیا را از دید بزرگسالان می‌بیند . چه باید كرد؟ شما و همسرتان باید كمتر به فرزندتان به عنوان تنها همدم خود وابستگی داشته باشید. 

والدین باید همیشه والدین فرزندشان بمانند نه همدم او . 

3) توقعات بالا : علت تك فرزندی بسیاری از خانواده‌ها تجمیع تمام امكانات رفاهی برای تنها فرزند خانواده‌ است. با وجود اینكه تجمیع امكانات برای یك بچه احتمال موفقیت وی را بسیار بالا می‌برد اما به موازات آن ممكن است توقعات والدین از فرزند خود را نیز افزایش بدهد . همین موضوع باعث خواهد شد تا فرزند برای موفق شدن و انجام كارهای بزرگ زیر فشارهای روحی و روانی له شود . چه باید كرد؟ 
كوچكترین كارهای فرزند خود را زیر ذره بین قرار ندهید. اجازه بدهید كه وی حریم خصوصی و هویت مستقل برای خود داشته باشد. او باید احساس كند كه شما به خاطر همان چیزی كه هست دوستش دارید و توقعات غیر معمول از وی ندارید .
 در فواصل زمانی مشخص با معلمان وی مشورت كنید. آنها می‌دانند كه توانایی‌های فرزند شما تا چه حدی است. در صورت آگاهی از این توانایی‌ها دیگر انتظارات غیر معقول از آنها نخواهید داشت

 . 4) سرخوردگی : با توجه به اینكه تك فرزند، كانون تمام توجهات و محب‌های والدین در طول زندگی است به همین دلیل تا زمان ورود به دنیای خارج از خانه همه چیز را بر وفق مراد می‌بیند. اما به محض ورود به این دنیای جدید دچار سرخوردگی می‌شود چون همه چیز دیگر بر وفق مراد او نخواهد بود . چه باید كرد؟ 
به فرزند خود بیاموزید كه ممكن است در زندگی با ناكامی‌و مسائل زیادی مواجه شود كه بر وفق مرادش نیستند. اما از همه مهمتر درخواست‌های فرزند خود را به سرعت اجرا نكنید. به او یاد بدهید كه باید برای رسیدن به هدفش تحمل داشته باشد و صبر كند چون دنیای خارج از خانه هم اینگونه است .

موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: نکته های تربیتی کودک

تاريخ : 2012/11/20 | 1:39 | نویسنده : بهلولی |


جالب است بدانيم در اين زمان است كه او به محبت بيشتري نياز دارد.

والديني كه هم در دوران سركشي و ستيز كودكان و هم در دوراني كه كودكان نوپا مي باشند و از شيريني خاصي برخوردارند به آنان توجه مي كنند در واقع پايه عزت نفس كودكانشان را مي سازند. وقتي را كه با كودكتان مي گذرانيد يكي ديگر از مواردي است كه براي تقويت عزت نفس او مهم است. كودكان به زمان با كيفيت نياز دارند. آنان به شما نياز دارند تا در حياط مدرسه و بازي وحتي در برخي زمانهاي معمولي در كنارشان باشيد.

اين بدين معنا نيست كه شما بايد كاملاً در همه احوال مراقب كودكانتان باشيد. اغلب براي بيشتر كودكان فقط حضور والدين در خانواده كافي است. گاهي اوقات مشغله كاري در بيرون از خانه به قدري زياد است كه مجبوريم زمان خيلي كمي را با كودكانمان بگذرانيم هيچ چيز مشكل تر از اين نيست كه براي بودن با كودك زمان كافي پيدا كنيم، ولي بايد بدانيم كه اين زمان براي رشد كودك اهميت دارد.

 

حكمفرما كردن انضباط در خانواده كاري بس مشكل است.

تنظيم قوانين منصفانه و به كار بستن آنها به طور منطقي مي تواند مهارتهاي هر پدر و مادري را آزمايش كند. مهم نيست كه شما چه حد و حدودي رادرمورد كودكانتان بكار مي بريد زيرا آنان همواره در جستجوي راههايي براي شكستن اين حد و حدود هستند. اين امر طبيعي است. ولي كودكاني كه از قوانين و حد و حدود آن تبعيت مي كنند، احساس مهم بودن مي كنند. مهم نيست كه تا چه اندازه آنان ممكن است ازخود مقاومت نشان دهند.


يكي ديگر از اركان عزت نفس در كودكان پذيرش است كه انجام آن دشوار مي باشد. براي والدين طبيعي است كه نسبت به كودكانشان اميدواري زيادي داشته باشند. 
همه ما دوست داريم كه كودكانمان داراي تحصيلات دانشگاهي بوده و يا بهترين شاگرد در كلاس درس باشند. ما از كودكانمان انتظارات زيادي داريم ولي آنان بيشتر انتظارات ما رابرآورده نمي كنند. يكي از روشهاي مهم تقويت عزت نفس، پذيرش كودكان در همه شرايط است.

هر كودكي داراي مشخصه منحصر به فرد خويش مي باشد و از نقاط ضعف و قوت برخوردار است. به طور يقين ما بايد انتظار داشته باشيم كه كودكانمان تا آنجا كه مي توانند تلاش كنند. در هر صورت چه آنان در كاري به راحتي موفق شوند يا به سختي ازآن عبور كنند، تشويق كارهايشان و تصديق قوه خود ارزشي براي آنان بسيار ضروري است.


تا آنجايي كه مي توانيد وقت زيادي را با كودكتان بگذرانيد. اگر شما بيش از يك فرزند داريد سعي كنيد طوري وقت خود را تقسيم كنيد كه به هر يك از فرزندانتان زمان كافي اختصاص يابد. گرچه تنظيم زمان بندي بدين شكل مشكل است، ولي اين مسأله براي رشد كودك ضروري است حتي اگر لازم باشد از فعاليتهاي ديگر زندگي خود صرف نظر كنيد
هميشه سعي كنيد در لحظه هاي مهم زندگي فرزندانتان حاضر باشيد. حضور در بازيهاي مدرسه اي، مراسم اعطاي جوايز و… لحظات مهمي هستند كه طبيعتاً كودكان دوست دارند با شما سهيم شوند.


قوانين روشني را تنظيم كرده و آنان را اجرا كنيد. سعي نكنيد در اجراي آن از تنبيه هاي مختلف استفاده كنيد. كودكان اشتباه خواهند كرد و هيچكس هميشه از تمام قوانين پيروي نخواهد كرد.محدوديتها را استوار ولي دوستانه اجرا كنيد.


به كودكان خود اميدوار باشيد. به جاي نصيحت كردن آنان براي

انتخابهاي بد، انتخاب خودآنان را مورد تمجيد قرار دهيد.



همه كودكان دچار اشتباه مي شوند. به كودكان كمك كنيد كه از اشتباهات خود پلي براي موفقيت بسازند. به احساسات كودكانتان احترام بگذاريد. هرگز نسبت به ترديدها، ترسها، عقايد وافكار آنان بي اهميت نباشيد.


پيشرفت كودكانتان را ارج نهيد. كودكانتان بايد بدانند كه شما از آنان انتظارتلاش فراوان داريد ولي ظرفيتهاي آنان را نيز مي شناسيد پيشرفتهاي آنان را تمجيد كرده و هرگز آنها را به خاطر اشتباهاتشان شرمسار نمي كنيد.


عقايد و ارزشهاي خود را با كودكانتان درميان بگذاريد. با آنان صحبت كنيد و به صحبتهايشان گوش فرادهيد تا بدين وسيله به آنها اعتماد به نفس بدهيد.


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: تقويت عزت نفس در كودكان , مقالات کودک , مقاله عزت نفس

تاريخ : 2012/11/17 | 16:40 | نویسنده : بهلولی |
او چنین توضیح می دهد: موضوع این نیست که فضیلت در پایان پیروز و اخلاقیات ترویج می شوند بلکه این است که قهرمان قصه،جذاب ترین مسئله برای کودک است و او در تمام مبارزات، قهرمان خود را در نقش قهرمان قصه می بیند. به خاطر این هم ذات پنداری، کودک تصور می کند که به قهرمان داستان از آزمون ها و بلایا به زحمت می افتد و با او به پیروزی دست می یابد. زیرا که فضیلت پیروز است. کودک چنین هم ذات پنداری را به تنهای انجام می دهد و چالش های درونی و بیرونی قهرمان، اخلاقیات را بر لوح ضمیر او حک می کند. شنل قرمزی نمونه ای از داستان های نمادین است. شنل قرمزی کوچک برای دیدن مادربزرگ به آن سوی جنگل می رود. او قلب مهربانی دارد اما زود نصایح مادر را فراموش می کند و به گرگ اعتماد کرده و تمام جزییات خانه مادربزرگش را برای او افشا می کند. گرگ هم ابتدا مادربزرگ و سپس شنل قرمزی را می خورد و اگر دوستان او کمی دیرتر رسیده بودند ممکن بود پایان غم انگیزی در داستان داشته باشیم. شنل قرمزی یاد می گیرد که دوستی چیز بسیار خوبی است اما اعتماد بی جا به هر کسی کاز راه می رسد کار بسیار نابه جایی است.

داستان شنل قرمزی ممکن است در نظر اول خیلی پیش پا افتاده به نظر بیاید، اما تمثیل بسیار خوبی برای یاد دادن این موضوع است که هر کسی شایسته دوستی نیست نباید هرگز به غریبه ها اعتماد کرد. داستان و افسانه، پیام های روانشناختی مهمی در بر دارند. آن ها با آشنا کردن کودکان با آن چه در ضمیر ناخودآگاه شان می گذرد، به کودکان کمک می کنند تا بر مشکلات روانشناختی رشد فایق آیند. داستان ها به کودکان می آموزند که مبارزه علیه مشکلات شدید در زندگی اجتناب ناپذیر و بخشی طبیعی در حیات بشری است و اگر انسان عقب نشیند و ثابت و استوار با سختی غیرمنتظره و اغلب ظالمانه روبرو شود، بر تمام موانع غلبه می کند و در نهایت پیروز می گردد.

کودکان ۲ ساله خیلی زود به شنیدن داستان یا شعرهای کودکانه علاقه نشان می دهند. داستان های مخصوص کودکان نوپا نباید طولانی یا پیچیده باشند. ممکن است داستان تنها بازتاب کازهای روزانه، مثل تهیه غذا یا پختن آن باشد. وقتی کودکان بزرگتر می شوند می توانید داستان هایی با حوادث و شخصیت های بیشتری برای شان بگویید. برای مثال ۳ ساله ها اغلب از شنیدن داستان های واقعی درباره کودکی خود یا بقیه اعضای خانواده خوش شان می آید. تا سن هفت سالگی، برای بچه ها می توانید قصه هایی به روش آهنگین و ریتمیک بگویید که در آن ها کلمات کلیدی تکرار شوند. برای این گروه سنی، اغراق در بیان و نشان دادن قصه با حرکات، بسیار مناسب است زیرا به تخیل آن ها پر و بال می دهد و رابطه خوبی بین قصه گو وشنونده ایجاد می شود.

به نظر رودلف اشتاینر_مؤسس مدارس والدورف_بچه های پیش دبستانی عاشق حرکات بیانی با دست، تغییر حالت و احساس با صورت و صداهای زمینه و جلوه های صوتی هستند. برای این که شخصیت ها و حوادث را برای بچه ها زنده کنید می توانید، می توانید از این عناصر استفاده کنید. به یاد داشته باشید که این عناصر را در یک داستان همیشه مثل هم استفاده کنید تا بچه ها آن ها را یاد بگیرند و به خاطر بیاورند. تطابق یابی، عنصرمهمی در قصه گویی است که به قصه ها نیروی نفوذ و تأثیر می بخشد. تطابق یابی، یک فرآیند ذهنی ناخودآگاه است. وقتی بچه ها به داستان گوش می دهند به طور مداوم آن چه را می شنوند با خاطرات خود پیوند می دهند. آن ها در ذهن خود جستجو می کنند تا تجربیات حاضر خود از داستان را با وقایعی از گذشته مرتبط کنند. اگر کودکی بشنود " سگی بزرگ وخشمگین " شروع به تطابق یابی در تجربیات گذشته می کند تا به این سه کلمه معنی بدهد. بنابراین، عبارت " سگی بزرگ خشمگین " در هر کودک شنونده، تصویر متفاوتی را در خاطر زنده می کند. چون کودکان منحصر به فرد هستند،تجارب شان نیز منحصر به فرد است. آن ها را از خلال حواس خود تعبیر و بنا بر تجربیات گذشته شان تفسیر می کنند.

برای انجام دادن این کار، هر کودک یاد می گیرد که رشته ای از الگو ها را بسازد. وقتی کودکان قصه ای را می شنوند، مدام حوادث و شخصیت های داستان را با تجربیات خود از وقایع ارتباط می دهند. فرآیند تطابق یابی در سطحی ناهوشیار رخ می دهد. به طور مثال تا به حال به این نکته توجه کرده اید که اگر در روند قصه شما اتفاقی عادی برای یکی از قهرمانان پیش بیاید، ممکن است یکی از کودکان اتفاق مشابهی را که برای خودش پیش آمده یا شاهد آن بوده به یاد آورد و دلش بخواهد که آن را بازگو کند.

این روند به طور سریع در اتاق قصه به جریان می افتد و تقریبا ً هر کدام از آن ها چیزهای مشابهی را به یاد می آورند. در حقیقت شما یک جریان تطابق یابی را در طول قصه گویی خود فعال کرده اید.

پورتال سیمرغ

آفتاب


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: قصه درمانی , برونوبتلهایم , کاربردهای افسونگری

تاريخ : 2012/11/17 | 1:12 | نویسنده : بهلولی |
در مجموعه متنوع کتاب کودکی سعی بر این است که فعالیت‌های روزمره کودکان، از هنگام بیدار شدن تا هنگام خوابیدن تبیین شود. کودک با دیدن این تصاویر شگفت زده می‌شود. گاهی لبخند می‌زند و گاهی حالت یک متفکر را به خود می‌گیرد مطمئن باشید در این زمان او واقعا در حال اندیشیدن است.
کودکی که با کتاب آشنا می‌شود. محال است که انس او با کتاب در آینده قطع شود. در واقع از دوران کودکی ذوق خواندن کتاب‌های داستانی کوتاه در انسان شروع می‌شود و تا بزرگسالی نیز همراه او خواهد ماند.

تشویق به مطالعه

اگر واقعا می‌خواهید اشتیاق به مطالعه را در کودک خود ایجاد کنید کاری کنید که مطالعه از نظر او تجربه‌ای موفق و لذت‌بخش باشد. سعی کنید روزی یا حداقل هفته‌ای چند بار برای کودکتان کتاب بخوانید و خود او را به انجام این کار در ساعتی خاص عادت دهید.کتاب‌هایی را انتخاب کنید که با سطح علایق کودک شما تناسب داشته و ظاهر زیبا و تصاویر جذابی داشته باشند.
کودکان به تصاویر افراد، اماکن و وقایعی که با آنها آشنایی دارند علاقه‌مندند، آنها تصاویر حیوانات را نیز دوست دارند.
اولین کتاب‌های کودک باید کوتاه و دارای چند صفحه باشد زیرا وسعت توجه کودکان خردسال کوتاه است. همچنین باید حاوی تصاویر بزرگی با جزییات اندک باشند بسیاری از کودکان کتاب‌هایی را که تصاویر بزرگ دارند ولی نوشته ندارند دوست دارند.
کتاب‌هایی انتخاب کنید که واژگان آنها برای کودک قابل فهم باشد .ممکن است کتابی چون با حروف درشت چاپ شده است آسان به نظر برسد ولی حاوی لغات دشواری باشد بنابر این ابتدا کتاب را به طور کامل مطالعه کنید تا مطمئن شوید لغات آن برای کودکتان قابل فهم است.
اگر در جوی آرام و راحت برای کودک خود کتاب بخوانید او لذت بیشتری خواهد برد.همزمان با خواندن انگشت خود را زیر کلمات حرکت دهید ولی کودک را مجبور نکنید به کلمات نگاه کند یا انگشت شما را دنبال کند.
کودک خود را تشویق کنید به چیزهایی که در تصاویر هستند توجه کند و اتفاقات بعدی را حدس بزند و با انجام این کارها او را تحسین کنید .
اگر کودکتان درخواست کرد کتاب را مجددا بخوانید یک کتاب محبوب را می‌توان بارها و بارها خواند.
بهترین راه سنجش میزان علاقه کودکتان به یک موضوع این است که او چه مقدار راجع به آن صحبت می‌کند و چند بار خود به سراغ کتاب مورد علاقه‌اش می‌رود.
هر زمان کودک شما نشان داد برای مطالعه آمادگی دارد کتاب‌های آشنای مورد علاقه او را که قابل خواندن هستند برایش بیاورید هر چند متن آن را حفظ کرده باشد. در سنین بالاتر کودک شما این کلمات آشنا را در سایر کتاب‌ها می‌بیند و می‌تواند آنها را بخواند. کتاب‌های جدید برای کودک خود تهیه کنید که داستان را با تکرار زیاد بیان می‌کنند و هر یک از لغات چندین بار در آنها به چشم می‌خورد.


منبع : www.hamdelan.ir

موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: دوستی با کتاب از کودکی , مقاله کودک و کتاب

تاريخ : 2012/11/13 | 16:44 | نویسنده : بهلولی |

چرا در گذشته حوصله بچه ها سر نمی رفت؟؟؟؟؟

روز های تعطیل که می رسند مشکل سر رفتن حوصله بچه ها می شود یکی از مشکلات اساسی خانواده ها!

تا دو سه دهه پیش زندگی در خانه های حیاط دار و گذران وقت بچه ها با بازی های پر تحرک و دسته جمعی باعث می شد تا هیچگاه روز های تعطیل به روز های یکنواخت و خسته کننده برای بچه ها تبدیل نشود اما حالا اوضاع متفاوت است اگر چه که این روزها به کمک بازی های کامپیوتری و پلی استیشن و آی پاد .و.....می توان سر بچه ها را در آپارتمان های جمع و جور گرم کرد اما کم کم بازی های سنتی مان دارند به فراموشی سپرده می شوند ،و افسوس که حالا دیگر کمتر بچه ای است که قایم باشک و لی لی ویه قل دوقل بلد باشد .

 

آن هم بازی ها ی که گنجینه گرانبهای فرهنگی و تربیتی تمام ملت ها، اقوام و جوامع بشری هستند. و در فرهنگ ما به آن ها تنها به چشم بازی نگاه نمی کردند .جالب است که بدانید که کشورهای باستانی نظیر ایران که از تاریخ و تمدن غنی و دیرینه ای برخوردارند، از بازی های بومی ـ سنتی در جهت تربیت، رشد و شکوفایی استعدادها و سلامت جسمی و روانی فرزندان استفاده می کردند.

اما چگونه؟مگر این بازی ها چه ویژگی ها دارند؟

ویژگی های زیادی می توان برای این بازی ها شمرد که موارد زیر تنها چند مورد آن است

- کودکانی که با استفاده از بازی های دسته جمعی اوقات فراغت خود را می گذرانند، از «تعامل اجتماعی» بیشتری برخوردارند.


ین کودکان کمتر به انزوا، تنهایی و یاس که از عوامل اجتماعی گرایش به اعتیاد می باشند مبتلا می شوند. - «قانون


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: چرا در گذشته حوصله بچه ها سر نمی رفت

تاريخ : 2012/11/10 | 16:38 | نویسنده : بهلولی |

انواع بازی کودکان
کودکان روحیات متفاوتی دارند و با توجِّه به ویژگی های خود ؛ بازی های مختلفی را تجربه می کنند .
عواملی که در انتخاب نوع بازی کودکان دخالت دارد عبارتند از : تفاوت های فردی ؛ میزان سلامتی سلامتی ؛ سطح رشد جسمی و حرکتی ؛ بهره ی هوشی ؛ جنسیت ؛ خلاقیت ؛ فرهنگ خانواده و موقعیت جغرافیایی ؛ برهمین اساس بازی به انواع گوناگون تقسیم می شود.
1 - بازی های جسمی :
از قدیمی ترین نوع بازیها ست ؛ به ابزار مخصوص نیازمند است ؛ هم به صورت انفرادی و هم به صورت گروهی انجام می شود ؛ برای مصرف انرژی اضافی بدن ونجات یافتن از خستگی و کسالت بسیار مفید است و رفتارهای نا آرام و پرخاشگری توأم با عصبانیت کودک را کاهش می دهد .
2 - بازی های تقلیدی :
کودک به تقلید نقش هایی می پردازد که آن ها را باور کرده است . معمولاً بهترین شخصیت ها برای شروع ایفای نقش ؛ والدین ؛ برادران ؛ خواهران و دوستان هستند . کودک از ایفای نقش لذت برده و تجربه کسب می کند . در دوره ی دبستان بیشترنقش معلمان را تقلید می کند ؛ در حالی که در دوره ی نوجوانی از تقلید رفتار بزرگسالان دوری می کند و به تقلیذ رفتار همسالان می پردازد که این خود آغازی است برای هماهنگی و همسو شدن با گروه های اجتماعی و ایفای نقش های واقعی زندگی .
3 - بازی های نمایشی :
کودک در تقلید از بززرگترها از لباس و وسایل مخصوص آن ها نیز استفاده می کند ؛ مانند پسر کوچکی که کت پدر را به تن کرده ؛ عینک اورا به چشم می زند و یا دختربچه ای که کفش پاشنه دار مادر را پوشیده و به زحمت راه می رود .
4 - بازیهای نمادی :
زمانی که کودک دستیابی به ابزار ووسایل مورد نیازخود را غیر ممکن می بیند ؛ نیازها و آرزوهای خود را با استفاده ازوسایل مورد نیاز خود را غیر ممکن می بیند ؛ نیازها و آرزوهای خود را با استفاده از وسایل نمادین و از طریق بازی بیان می کند . برای مثال بر تکه ای چوب سوار شده ؛ این طرف و آن طرف می رود ؛ مانند این که سوار بر اسبی شده و آن را هدایت می کند .
این نوع بازی ها یکی از بهترین شیوه های بازی درمانی محسوب می شوند .
5 - بازی های آموزشی :
مهمترین وسیله آموزش کودک ؛ استفاده از وسایل بازی مناسب است ؛ مانند مکعب های چوبی که کودک با جورکردن و دسته بندی کردن آن ها می تواند با مسائل اساسی اما ساده و آسان ریاضی آشنا شود . از خانه ی کوچک اسباب بازی برای آشنا کردن کودک با واقعیت های موجود زندگی می توان استفاده کرد . بازی های آموزشی موجب تقویت حواس و رشد قوای ذهنی و اجتماعی کودک می شوند ؛ به شرط آن که سعی کنیم کنترل اصلی بازی در اختیار کودک باشد و جهت و مسیر آن را او تعیین کند .
6- بازی های خلاقیتی :
کودک از طریق به وجود آوردن چیزی ؛ عقاید و احساساتش را اظهار می کند ؛ مانند نقاشی ؛ موسیقی ؛ خمیر بازی ؛ شن بازی و یا استفاده از لغات که او را قادر می سازد تا در آینده داستان ؛ شعر و نمایشنامه بنویسد .

منبع:migna.ir


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: بازی درمانی و انواع بازی کودکان

تاريخ : 2012/11/6 | 15:30 | نویسنده : بهلولی |

1.دروغ گفتن

یکی از تله‌های تربیتی که والدین در آن می‌افتند، دروغ گفتن برای ترساندن بچه‌هاست. شاید شما هم برای این‌که فرزندتان، کاری را که از آن سرپیچی کرده، انجام دهد، به دروغ، محلی ترسناک را برایش توصیف کنید که همه بچه‌های بد و حرف‌گوش‌نکن به آن‌جا می‌روند. بعد، تهدید کنید که اگر آن کار را انجام ندهد، او را به آن مکان می‌فرستید. این موضوع، ذهن کودک شما را پر از ترس می‌کند و باعث می‌شود تا مدت‌های طولانی، از نزدیک شدن به بعضی مکان‌ها یا آدم‌های خاص، واهمه داشته باشد.  مادری را در نظر بگیرید که مجبور است سر کار برود و چون نمی‌خواهد دختر خواب‌آلودش، صبح زود و قبل از رسیدن به خانه مادربزرگ، یک گریه و زاری درست و حسابی راه بیندازد، به او می‌گوید: «اگر همین حالا ساکت نشی، می‌گم آقاپلیسه بیاد و ببردت زندان»! واضح است که از آن به بعد، دختر او، از تمام پلیس‌های شهر می‌ترسد.

روش درست: دروغ‌های مصلحتی، ممکن است گاهی به یاری‌تان بیایند و ترساندن کودک، به شما کمک کند تا او، حرف‌شنوی بیش‌تری داشته باشد، اما توصیه همیشگی کارشناسان تربیت کودک این است که با کودک‌تان صادق باشید. به‌عنوان مثال، این مادر می‌توانست به دخترش بگوید: «می‌فهمم که دلت نمی‌خواهد صبح زود بیدار شوی و تا خونه مادربزرگ، توی اتوبوس سرپا بایستی، من هم دوست ندارم سر کار بروم، اما مجبورم و چاره دیگری ندارم.» این روش باعث می‌شود او، احساس بهتری درباره صبح زود بیدار شدن و... داشته باشد.

2.تهدید کردن

یکی دیگر از اشتباهات رایجی که والدین مرتکب می‌شوند، تهدید کردن بچه‌هاست. به او نگویید «اگر دوباره زبانت را دربیاوری، تنبیه‌ات می‌کنم»؛ زیرا وقتی کودک را در چنین شرایطی قرار می‌دهید، علاقه او را برای لجبازی با خودتان، دوبرابر می‌کنید و مطمئن باشید او، کار بدش را تکرار خواهد کرد.

روش درست: تکرار جمله «اگر باز هم به خواهرت لگد بزنی، دیگه هیچ وقت نمی‌آییم پارک»، رفتار کودک شما را تغییر نمی‌دهد، بلکه باعث می‌شود فکر کند هنوز تا قبل از این‌که او را از محل بازی بیرون کنید، می‌تواند با چندتا لگد حسابی دیگر، خدمت خواهرش برسد. پس، بهتر است به او تذکر بدهید که اگر رفتارش را درست نکند، به خانه برمی‌گردید و در صورتی که آن را نادیده گرفت، بدون درنگ، به حرفی که زده‌اید، عمل کنید. این موضوع باعث می‌شود او، از جدیت شما مطمئن باشد.

3. خراب کردن وجهه پدر ومادر توسط یکدیگر

پشت هم را خالی کردن مقابل خواسته‌های بچه‌ها، یکی دیگر از خطاهایی است که هر پدر و مادری ممکن است انجام دهند. به‌عنوان مثال، اگر پدر خانواده، شرط بستنی خوردن را تمیز کردن اتاق قرار داده، شما هم پیرو این شرط باشید و از روی دل‌سوزی، در صورتی که فرزندتان، اتاقش را مرتب نکرده، به او بستنی ندهید.

روش درست: متحد بودن پدر و مادر، یکی از مهم‌ترین مسایلی است که باید توسط والدین رعایت شود. ممکن است شما روش‌های مختلفی برای تربیت و تنبیه کردن فرزندتان داشته باشید و می‌توانید در مورد آن‌ها با یکدیگر صحبت کنید، اما هرگز سعی نکنید مقابل فرزندتان، تلاش دیگری را کم‌تر جلوه دهید.

4. رشوه دادن

رشوه دادن به کودکان، آن هم وقتی باید وظیفه‌شان را انجام دهند، باعث می‌شود همیشه، از شما توقع جایزه داشته باشند. مادر یک دختر دو ساله، در این‌باره می‌گوید: «دختر من، هیچ وقت خوب غذا نمی‌خورد. به همین دلیل، یک بار به او پیشنهاد دادم که اگر غذایش را کامل بخورد، به او شکلات می‌دهم. از آن پس، او، هر بار پس از اتمام غذایش، از من انتظار شکلات یا آب‌نبات دارد.»

روش بهتر: گاهی کار خوب،  مستحق جایزه است، اما تشویق کردن بچه‌ها برای خوب رفتار کردن، بهتر از دادن وعده جایزه است. بهتر است به‌جای به کار بردن جمله «اگر امروز که رفتیم خانه خاله، پسر خوبی باشی، برایت اسباب‌بازی می‌خرم»، از جمله «من واقعا به تو افتخار می‌کنم که امروز، خانه خاله، پسر خوبی بودی و من را خوش‌حال کردی» استفاده کنید.

راه‌کارهای پیشنهادی ما

اگر فرزندتان، هنگام صحبت با شما، فریاد بزند و شما هم در مقابل، فریاد می‌زنید یا به او هشدار می‌دهید و عصبانی می‌شوید؟

همه اشتباه می‌کنند. به همین دلیل، خودتان را سرزنش نکنید و در مقابل، به فرزندتان بگویید از کاری که انجام داده‌اید یا حرفی که زده‌اید، پشیمان هستید و از این پس، قانون‌های جدید در خانه بگذارید.

حتی اگر شما فکر می‌کنید که روش تربیتی که داشته‌اید، باید به‌طور کل تغییر کند، در ابتدا، با دو قانون جدید شروع کنید و فرزندتان را با 20 قانون جدید، غافل‌گیر نکنید.

برای فرزندتان، بیش‌تر از دو یا سه حق انتخاب نگذارید. به این ترتیب، می‌توانید همیشه او را در کنترل‌تان داشته باشید.

به خودتان و فرزندتان زمان دهید. تغییر یک رفتار بد، همیشه، زمان می‌خواهد.

فنری که گاهی درمی‌رود!

وقتی دختر خردسالم، از سفر جادویی به خانه پدربزرگ و مادربزرگش برمی‌گردد، مثل فنری می‌شود که از جا در رفته؛ باید با همان تقلا، او را به زندگی برگردانیم. در این سفر جادویی، او هر کاری می‌خواهد، می‌تواند انجام دهد؛ حتی می‌تواند برای چندین ساعت غذا و خوراکی نخورد، کسی هم با قاشق دنبالش ندود. حالا من و همسرم را تصور کنید که باید با تلاش بسیار، او را دوباره به قوانین زندگی خودمان عادت دهیم.

این حرف‌های تکراری، دردسرهای همیشگی همه والدین است؛ چون همه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها فکر می‌کنند که بچه‌هایشان، با روش‌های تربیتی که در پیش گرفته‌اند، حتما نوه‌های عزیزتر از جان‌شان را می‌کُشند. این وسط، نوه‌ها، از موقعیت پیش آمده نهایت سوءاستفاده! را می‌کنند و حسابی، پنبه پدر و مادر را پیش پدربزرگ و مادربزرگ می‌زنند.

تنها راه والدین برای بهتر کردن اوضاع، نه درست کردن آن، حرف زدن است؛ آن هم با احترام، اما قاطعانه. ما هم همین راه  را در پیش گرفته‌ایم و هم‌چنان تلاش می‌کنیم تا  این دو جبهه! را به تعادل برسانیم. هیچ‌وقت از حرف زدن خسته نشوید؛ سرانجام، نتیجه خواهد داد.

 

منبع:bartarinha


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: اشتباه تربیتی

تاريخ : 2012/10/27 | 14:50 | نویسنده : بهلولی |

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

*  به‌عنوان یک محقق ادبیات کودک معتقدم که باید ذوق شعری بچه‌ها را با توجه به گروه سنی‌شان، مورد توجه قرار دهیم. برای گروه سنی الف یا همان دوران قبل از مدرسه، تغزل، همیشه از مفهوم‌سازی، پیش‌تر است. کودک ممکن است شعری بسازد که مفهومی نداشته باشد و فقط ریتم داشته باشد. شاید قافیه‌ای هم براساس ریتم، رعایت کند.

* بچه، ریتم را به‌طور ناخودآگاه دوست دارد و با شنیدن موسیقی، حرکات موزون انجام می‌دهد. آن‌ها، در سنین پیش از مدرسه و در مرحله‌ای که واژه‌سازی را فرامی‌گیرند، سعی می‌کنند از واژه‌هایی استفاده کنند که وزن آن‌ها، به هم نزدیک باشد یا حروف آخر آن، به هم شبیه. این کار، به معنای شناخت وزن و قافیه یا حتی استعداد شعر نیست. این اتفاق، در ناخودآگاه او می‌افتد.

* اگر کودک، به شکل ناخودآگاه، سراغ سرودن و آهنگین کردن کلام رفت، بهتر است بزرگسالان، از این وضعیت استقبال کنند؛ حتی اگر جمله‌ها نامفهوم باشند و معنای واضح نداشته باشند؛ زیرا دستکم، چیزی که از این دریچه، نصیب کودک خواهد شد، یعنی «لذت از متن»، بیش‌ترین چیزی خواهد بود که می‌تواند جایگاه ادبیات کودک را برای او، در آینده، معنادار می‌کند.

برای تقویت ذوق شعری کودکان، لازم است برای بچه، زیاد شعر بخوانیم و به آن‌ها کمک کنیم که این شعرها را حفظ کنند. در این موقعیت، تکرار، حرف اول  را می‌زند و موجب می‌شود کودک مستعدی که استعداد شعر دارد، مستعدتر شود و به سمت سرودن شعر حرکت کند. همان قاعده‌ای که در بقیه مراحل زبان‌آموزی، با آن مواجه هستیم، این‌جا هم صدق می‌کند؛ بچه، اول باید بشنود، بعد شروع به گفتن کند. وقتی برای بچه شعر می‌خوانیم، به او الگو می‌دهیم که چه‌طور شعر بگوید، با رعایت وزن و قافیه.

* سنین هفت و هشت سالگی، یعنی همان گروه سنی ب، همان موقعی است که وقتش شده تا به استعداد کودک توجه شود و استعداد شعری بچه، مورد توجه قرار گیرد.

* نوشتن شعرهای کودکان، به‌عنوان خاطرات کار شیرین و مطلوبی است اما روی این شعرها نمی‌توان حساب باز کرد. به‌عنوان یک کار خلاق که نشانه شاعری بچه باشد، نیست؛ بلکه نشانه علاقه‌مندی بچه به ریتم است.

* اشعار گروه سنی کودکستان و پیش‌دبستان، به دو شکل نوشتاری و گفتاری سروده می‌شوند، اما بیش‌ترین اشعار، در زبان گفتاری است؛ چون طبیعی است که کودک، زبان‌آموزی را با آن آغاز می‌کند. یکی دیگر از دلایل مهم ترجیح نوع گفتار، این است که کودکان، هنوز با فضای مدرسه، آشنا نشده‌اند.

 

منبع:bartarinha


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: تقویت ذوق شعری کودک

تاريخ : 2012/10/27 | 13:58 | نویسنده : بهلولی |


این تیم کارشناسان، با مرور پژوهش های انجام شده در سی سال گذشته دریافته اند که نخستین نشانه های وجود دانش فیزیک حسی در نوزادان، از دو ماهگی قابل تشخیص است. در این سن، نوزادان نشان می دهند که می دانند اشیا نمی توانند در هوا بمانند و می افتند. نوزادان ۱۰ ماهه نیز، هنگامی که بین یک حجم غذای کمتر و بیشتر حق انتخاب داشته باشند، غذای بیشتر را بر می گزینند. 

فیزیک حسی به گفته این کارشناسان، شامل مهارت هایی می شود که بزرگسالان همواره از آن ها در زندگی روزمره خود استفاده می کنند. برای نمونه، هنگامی که یک لیوان شیر از روی میز می افتد، یک بزرگسال ممکن است به طور ناخودآگاه لیوان را در هوا بگیرد، اما سعی نمی کند شیری که از لیوان می ریزد را کنترل کند. 

انسان برای واکنش به چنین اتفاقی نیازی به فکر کردن ندارد. در این شرایط مغز دستور می دهد و فرد واکنش نشان می دهد. بسیاری از واکنش های بزرگسالان به اتفاق های روزمره، ناخودآگاه است وکارشناسان این پژوهش بر این باورند که نوزادان هم از این توانایی برخوردارند. آن ها می توانند رفتار اشیا و مواد گوناگون را پیش بینی کنند و واکنش خود را بر اساس آن تنظیم کنند. 

ون میرله، به پدر و مادر ها پیشنهاد می کند که با بازی کردن با نوزادان و صحبت کردن، آن ها را تشویق کنند که به اشیای مختلف واکنش نشان دهند تا به این ترتیب، مهارت های نوزادشان در ارتباط با دانش فیزیک حسی، تقویت شود.
منبع: 
http://www.sciencedaily.com/

 

موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: نوزاد و دانش فیزیک

تاريخ : 2012/10/22 | 12:38 | نویسنده : بهلولی |

عاشقانه های جدید و رمانتیک کارتونی

آیا به نظر می آید کودکان شما درخواست هایتان را نمی شنوند؟ اگر این طور است،به خاطر ضعف شنوایی آنها نیست،بلکه نشانه بی توجهی آنها به حرفهای شما است. آنها تا هنگامی که صدای تان به حدی بلند شود که احساس کنند خیلی جدی هستید به این کار ادامه می دهند.

 

عاشقانه به او گوش دهید

چگونه به حرفهای کودکمان گوش کنیم؟

 

مراحل زیر به شما کمک خواهند کرد تا از نظر کمی و کیفی به یک

ارتباط مناسب با کودکتان دست یابید:

- به طور مرتب با آنها گفتگو کنید. هر روز وقتی را به این کار اختصاص دهید. حتی اگر این وقت فقط پنج دقیقه هنگام خوابیدن کودک باشد. مدت زمان صحبت کردن می تواند متغیر باشد اما جای آن باید در برنامه روزانه شما مشخص باشد.

- برای صحبت کردن قرار بگذارید. وقتی کودک با شما می خواهد صحبت کند یا به طور غیر شفاهی اشاره می کند که چیزی او را آزار می دهد،در اسرع وقت به طور خصوصی با او خلوت کرده و یا برای صحبت کردن با او قرار بگذارید. بخصوص برای کودکان خردسال،بهترین وقت همان موقع است. اگر مجبورید وقت گفتگو را به تأخیر بیاندازید وقت خاصی را مشخص کنید: «الان وقت مناسبی نیست،ولی امشب درست بعد از جمع کردن ضرفهای شام می تونیم توی اتاقت صحبت کنیم»بعد از تعیین قرار بد قولی نکنید.

- تمام توجه تان را به او جلب کنید. به بقیه افراد خانواده بگویید که مزاحم شما نشوند. به یک جای خلوت و ساکت بروید و طوری عمل کنید که انگار تا ابد می خواهید گوش کنید. همان قدر که برای دوستان خود که برای مشورت نزد شما آمده اند وقت میگذارید،برای کودکان خود نیز وقت بگذارید.


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/21 | 19:25 | نویسنده : بهلولی |

علت گریه نوزادان و راه حل آن❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

نوزادان گریه می كنند و هیچ راهی برای خلاصی از گریه آنها وجود ندارد. از آنجا كه نوزاد نمی تواند حرف بزند، گریه او ممكن است برای والدینش نگران كننده باشد و از خود بپرسند “از كجا بفهمیم مشكلش چیست؟” فهمیدن علت گریه نوزاد ممكن است در آغاز دشوار باشد ولی باید توجه داشت كه قسمت بزرگی از بچه بزرگ كردن آزمون و خطاست و والدین خیلی زود یاد خواهند گرفت كه چگونه نیاز های كودك خود را پیش بینی كنند.



به گزارش سلامت نیوز به نقل از نی نی سایت،  دلایل زیر شایع ترین دلایل گریه نوزاد هستند و نوزاد با گریه خود در واقع می خواهد مشكلش را به شما بفهماند:

چرا كودكتان گریه می كند

من گرسنه ام
وقتی یاد بگیرید كه نشانه های گرسنه بودن كودك خود (مثل نق نق كردن، سر و صدا راه انداختن و دنبال پستان مادر گشتن هنگامی كه او را در آغوش می گیرید) را بشناسید مشكلاتتان در سیر كردن او قبل از اینكه گریه كند كمتر می شود. وقتی كودكتان گریه می كند اول مطمئن شوید كه گرسنه نیست. شیر دادن ممكن است سبب قطع گریه كودك نشود ولی اگر می خواهد همچنان شیر بخورد بگذارید به خوردن ادامه دهد . بعضی اوقات شیرخواران حتی بعد از اینكه شروع به شیر خوردن می كنند به گریه كردن ادامه می دهند اما شما به شیر دادن ادامه دهید چون هنگامیكه معده اش پر شود از گریه كردن دست بر می دارد.

پوشكم را عوض كنید
بعضی كودكان به مجرد اینكه به تعویض پوشك نیاز داشته باشند سر و صدایشان در می آید اما بعضی دیگر اینطور نیستند. در هر صورت این هم یكی از دلایل گریه كردن كودك است و خوشبختانه هم فهمیدن آن راحت است و هم حل كردن آن.

  سردم است؛ گرمم است
كودكان شیر خوار دوست دارند لباس ...      
موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/21 | 15:42 | نویسنده : بهلولی |

 تأثیر لالایی بر مغز انسان


سالها تحقیق نشان می‌دهد که موسیقی و کلمات ملایم، آرام و منظم مانند لالایی با تحریک امواج دلتا در مغز ذهن را آرام کرده

و موجب به خواب رفتن شود.



 دکتر نورمن وینبرگر (Norman Wienberger) استاد زیست‌شناسی عصبی و رفتاری در دانشگاه کالیفرنیا می‌گوید: موسیقی در هر فرهنگی وجود دارد و کودکان چنان قابلیت‌های فوق‌العاده‌ای در زمینه موسیقی دارند که نمی‌توان آن را اکتسابی دانست. مادرها همیشه و در همه جا برای کودک خود آواز می‌خوانند چون بچه‌ها آن را می‌فهمند. موسیقی بخشی از میراث زیست‌شناختی ما است.

 پیش از تولد

دکتر پاتریشیا اس تی جان (Patricia St. John) استادیار موسیقی در دانشگاه کلمبیا می‌گوید مطالعات کاملی انجام شده و نمونه‌های واقعی از آنچه جنین در رحم مادر می‌شنود ثبت شده است. او به نمونه‌های ثبت شده توسط دکتر شیلا سی وودوارد (Sheila c.Woodward) رئیس آموزش موسیقی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی اشاره می‌کند. تحقیقات وی تا حدودی نشان می‌دهد که چرا نوزادان با صدای مادر خود بیشتر از پدر ارتباط برقرار می‌کنند. بیشتر کودکان بطور ذاتی موسیقی و ریتم را دوست دارند و مایلند به محض اینکه این توانایی را پیدا کنند بدن خود را همراه با ضربات موسیقی حرکت دهند. دکتر اس تی جان می‌گوید: کودکان قبل از اینکه بتوانند صحبت کنند، آواز می‌خوانند و قبل از اینکه بتوانند راه بروند، می‌رقصند.

 یادگیری از طریق لالایی

دکتر سارا برورBrewer)  (Sarah از دانشگاه کمبریج در کتاب خود "ابر کودک: پتانسیل کودک خود را از بارداری تا یک سالگی تقویت کنید" می‌نویسد: گوش نوزاد در هفته بیستم تکامل بطور کامل رشد می‌کند و مغز او قبل از 24 هفتگی به صداهایی که از خارج از رحم می‌شنود پاسخهای الکتریکی می‌دهد. بعلاوه محققان در دانشگاه لیسستر (Leicester) در انگلستان دریافتند هنگامی که  بچه‌ها از شنیدن موسیقی لذت می‌برند نفس می‌کشند. آنها آهنگ‌هایی را که قبل از تولد تا یک سالگی شنیده‌اند را بیشتر دوست دارند و می‌توانند آنها را به خاطر بسپارند.



موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/20 | 18:30 | نویسنده : بهلولی |

راههایی برای کمک به تکلم کودکان

میزان یادگیری تکلم کودکان همانند سایر ابعاد رشدیشان تا حدود بسیاری با یکدیگر متفاوت است . این توانایی به عواملی از قبیل طبیعت و رشد جسمی قسمت هایی از بدن که در امر تکلم دخالت دارند و نیز توانایی هوشی و یا وجود انگیزه از سوی محیط بستگی دارد .


فرزند شما از همان دوران جنيني ‌به صدايتان گوش مي دهد. در اين مرحله ابتدايي او شروع به شناخت و بخاطر سپردن هجاها مي کند. و هر چه بزرگتر مي شود ،‌علاقه اش به صداها بيشتر و بيشتر مي گردد. شما براي تبديل اين علاقه به شناخت زبان و برقراري ارتباط کارهاي زيادي مي توانيد بکنيد.

يشرفت تکلم کودک در ۲ سالگي، با اداي جملات ۲-۳ کلمه‌اي است

پسر شما ۲ ساله شده و هنوز نمي‌تواند حرف بزند. فقط ۲ تا ۳ کلمه بلد است و بس! پيش خودتان که او را با هم سن و سال‌هاي خودش مقايسه مي‌کنيد، فکر مي‌کنيد که کمي از آنها عقب‌تر است، و يا به خاطر مي‌آوريد که خواهرش که توي اين سن بود، کامل جمله‌بندي مي‌کرد و حرف مي‌زد؟ با وجود همه اين چيزها، به اميد اينکه نبايد نگران بود و او هم حرف زدنش درست مي‌شود، رفتن پيش دکتر را عقب مي‌اندازيد، پيش خودتان مي‌گوييد بعضي بچه‌ها زود راه مي‌افتند، بعضي‌ها هم زود حرف مي‌زنند، بچه ما سالم است و جاي نگراني نيست.

اين، داستان بسيار شايعي است که براي اغلب پدر و مادرهايي که بچه‌هايشان خوب حرف نمي‌زنند پيش مي‌آيد و به جز در مواردي که پدرومادر متوجه کندي رشد بچه در بقيه زمينه‌ها هم بشوند، اغلب خيلي دير به فکر درمان اين مسئله مي‌افتند. دانستن اين موضوع که در تکلم و يادگيري زبان، چه چيزهايي طبيعي و چه چيزهاي غير طبيعي هستند، به پدر ومادرها کمک خواهد کرد که بفهمند روند تکامل کودکشان خوب است يا نه و چه زماني بايد به پزشک مراجعه کنند.
قبل از ۱۲ ماهگي

براي بچه‌هاي اين سن، مهم‌ترين مسئله‌اي که بايد مورد توجه قرار گيرد، استفاده از صدا براي برقراري ارتباط با محيط اطراف است. صدا درآوردن و اغوپغو کردن، شروع اين ماجراست. هرچه بچه بزرگتر مي‌شود يعني درحدود سن ۹ ماهگي، شروع به اداي اصوات تکراري مي‌کند و مي‌تواند کلماتي مثل <ماما> را ادا کند. البته ممکن است در اين سن متوجه معني کلمه نشود. در اين سن کودک بايد نسبت به صدا، عکس‌العمل نشان دهد. بچه‌هايي که با دقت و توجه اطرافشان را نگاه مي‌کنند ولي نسبت به صدا عکس‌العمل نشان نمي‌دهند، بايد از نظر مشکلات شنوايي بررسي شوند.
۱۲ تا ۱۵ماهگي

در صداهايي که بچه‌هاي اين سنين توليد مي‌کنند، اصوات مختلفي شنيده مي‌شود و علاوه بر آن، کودک بايد بتواند، حداقل ۱ يا ۲ کلمه را به طور صحيح ادا کند(البته به جز ماما و دد.) در اغلب موارد بچه اداي <اسم اشياء> را زودتر ياد مي‌گيرد مثل توپ. در اين سن کودک بايد صحبت اطرافيان را متوجه شود و دستورهاي يک مرحله‌اي مثل <عروسک را به من بده>، <بنشين>، .<بيا> و…را اجرا کنید


۱۸ تا ۲۴ماهگي  ...              بقیه مقاله در ادامه مطلب


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/20 | 17:34 | نویسنده : بهلولی |

نقاشی کودکان را تحلیل کنید تا به دنیای درونیش برسبد.

یک آسمان بنفش با گل‌هایی که در آسمان پرواز می‌کنند. درختانی با برگ‌های قرمز و یک خانه با دودکش. جاده‌ای که توی آن یک ماشین حرکت می‌کند و بچه‌ها و مامان و بابا که دست هم را گرفته‌اند و موهایشان سیخ سیخی شده است.
این نقاشی زیبا‌ست. مامان به او می‌گوید:
چرا آسمان بنفش است؟
چرا گل‌ها توی آسمان هستند؟
چرا موهای ما سیخ سیخی است انگار ترسیده‌ایم.

زیبا می‌گوید دلم می‌خواد. دوست ندارم عوضش کنم.

مادر نمی‌داند که هر چیزی که کودک می‌کشد ریشه در تفکرات و دنیای تخیلی او و واقعیات پیرامونش دارد.


روانشناسان کودک تحلیل‌های زیادی از نقاشی آنان می‌کنند و می‌توانند به زوایای پنهان روحیات کودکان و مشکلاتی که هرگز به زبان نمی‌آورند و گاه والدین هم به آن اشاره‌ای نمی‌کنند پی ببرند.



موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده
برچسب‌ها: تحلیل نقاشی کودکان , کشف دنیای درون کودک

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/18 | 20:56 | نویسنده : بهلولی |

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

  خوابهاي وحشتناك در كودكان

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

ر اين حالت كودك به علت ديدن خوابهاي ترسناك از خواب بيدار مي شود و اغلب بخشي از خوابي كه موجب ترس وي شده و يا تمامي آن را به ياد مي آورد.                                  

در اين زمان كودك اكثرا در رختخواب خود مي نشيند و فرياد مي كشد و يا گريه مي كند  و يا به طرف اتاق خواب و تخت والدين مي آيد و از آنها تقاضاي كمك مي كند.

                        

گاهي هم ممكن است كودك دچار وحشت شبانه در خواب شود و با صداي بلند در خواب داد بكشد و گريه كند اما از خواب بيدار نشود. 

                                                                

علل و موجبات اصلي كابوسها ممكن است بر اثر رويدادها و مسائل ترسناكي باشد كه كودك در طي روز در تلويزيون مي بيند يا در داستانها و كتابها مي خواند و يا اطرافيان تعريف مي كنند و يا اصولا

مسئله اي باشد كه كودك خود شخصا با آن رو به رو است مانند: دعواها، مشكلات احساسي و در بچه هاي بزرگتر مشكلات در مدرسه و شايد سختي تكاليف درسي و غيره   

همچنين كابوسهاي كودك مي تواند تاثيراتي از اعمال روزانه باشد، يك روز فشرده و سخت مي تواند باعث كابوس هنگام خواب شود .  البته خوابهاي وحشتناك مي تواند از تخيل كودك هم شكل بگيرد


بدون اينكه معناي خاصي داشته باشد .


در بچه هاي كوچك اين خوابها قسمتي از رشد آنهاست و وقتي از خواب مي پرند بلافاصله به خواب مي روند و در فردا آن روز چيزي به ياد نمي آورند.

 

 هر كابوسي به اين معني نيست كه مسئله اي وجود دارد .                                          

در كودكان تب، مريضي، زياد يا دير خوردن غذا مي تواند نقش مهمي در كابوس داشته باشد.

 

 نحوه بر خورد والدين هنگام ديدن خوابهاي وحشتناك به اين گونه است كه:

    

هنگامي كه كودكي در دل شب فرياد كشيد، بي آن كه از خواب بيدار شود ، بايد او را نوازش كرد و آرام در گوشش لالايي  نجوا كرد و در اين هنگام نبايد كودك را حتي الامكان از خواب بيدار كرد.

 

   اما زماني كه كودكتان از صداي فرياد خودش بيدار شد ، همچنان وحشت زده و ترسيده است او را در آغوش بگيريد و يك ليوان آب به او بدهيد و او را نوازش كنيد و با صداي آهسته برايش تعريف كنيد كه اين فقط يك خواب بود و گذشت ، آنچه كه ديدي همه در خواب بود.

   

 حتي اگر كودك معني واژه رويا (خواب) را هنوز ياد نگرفته باشد ، طنين آرام بخش صدايتان او را تسكين خواهد داد و به او خواهد فهماند كه آنچه كه ديده واقعيت نداشته است ، و اگر كودك باز هم بي قراري كرد مي توان چراغ را روشن كرد و گفت بيا به دنبال آن چيزي كه مي ترسي بگرديم و يا به او بگوييم چراغ را برايت روشن مي گذارم.

بقیه در ادامه مطلب



موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/17 | 17:35 | نویسنده : بهلولی |

علل کابوس کودکان و نحوه ی برخورد با آن

مقدمه

در این حالت کودک به علت دیدن خوابهای ترسناک از خواب بیدار می‌شود و اغلب بخشی از خوابی که موجب ترس وی شده و یا تمامی آن را به یاد می‌آورد. در این زمان کودک اکثرا در رختخواب خود می‌نشیند و فریاد می‌کشد و یا گریه می‌کند و یا به طرف اتاق خواب و تخت والدین می‌آید و از آنها تقاضای کمک می‌کند. گاهی هم ممکن است کودک دچار وحشت شبانه در خواب شود و با صدای بلند در خواب داد بکشد و گریه کند اما از خواب بیدار نشود.

علل کابوس

علل و موجبات اصلی کابوسها ممکن است بر اثر رویدادها و مسائل ترسناکی باشد که کودک در طی روز در تلویزیون می‌بیند یا در داستانها و کتابها می‌خواند و یا اطرافیان تعریف می‌کنند و یا اصولا مسئله‌ای باشد که کودک خود شخصا با آن رو به رو است مانند: دعواها ، مشکلات احساسی و در بچه‌های بزرگتر مشکلات در مدرسه و شاید سختی تکالیف درسی و غیره. همچنین کابوسهای کودک می‌تواند تاثیراتی از اعمال روزانه باشد، یک روز فشرده و سخت می‌تواند باعث کابوس هنگام خواب شود.

البته خوابهای وحشتناک می‌تواند از تخیل کودک هم شکل بگیرد بدون اینکه معنای خاصی داشته باشد. در بچه‌های کوچک این خوابها قسمتی از رشد آنهاست و وقتی از خواب می‌پرند بلافاصله به خواب می‌روند و در فردا آن روز چیزی به یاد نمی‌آورند. هر کابوسی به این معنی نیست که مسئله‌ای وجود دارد. در کودکان تب ، مریضی ، زیاد یا دیر خوردن غذا می‌تواند نقش مهمی در کابوس داشته باشد.

نحوه برخورد والدین با کابوس

نحوه بر خورد والدین هنگام دیدن خوابهای وحشتناک به این گونه است که: هنگامی که کودکی در دل شب فریاد کشید، بی آن که از خواب بیدار شود، باید او را نوازش کرد و آرام در گوشش لالایی نجوا کرد و در این هنگام نباید کودک را حتی‌الامکان از خواب بیدار کرد. اما زمانی که کودکتان از صدای فریاد خودش بیدار شد، همچنان وحشت زده و ترسیده است او را در آغوش بگیرید و یک لیوان آب به او بدهید و او را نوازش کنید و با صدای آهسته برایش تعریف کنید که این فقط یک خواب بود و گذشت، آنچه که دیدی همه در خواب بود.

حتی اگر کودک معنی واژه رویا را هنوز یاد نگرفته باشد، طنین آرام بخش صدایتان ...



موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/17 | 17:27 | نویسنده : بهلولی |

قدآینده فرزندتان را پیش بینی کنید!

قد کودک,افزایش قد کودک

  اختلالات عاطفی و عدم برخورداری از مهر و محبت مادری می تواند در کوتاهی قد دخالت داشته باشد.

یک فرمول ساده برای پیش بینی قد کودک

معاون مرکز تحقیقات غدد دانشگاه علوم پزشکی تهران با اشاره به اهمیت ژنتیک در رشد قد افراد خاطرنشان کرد:« اختلالات عاطفی و عدم برخورداری از مهر و محبت مادری می تواند در کوتاهی قد دخالت داشته باشد. دیده شده کودکانی که در پرورشگاه بزرگ می شوند احتمال اینکه قد کوتاهی پیدا کنند نسبت به بقیه افراد جامعه بیشتر است.».» دکتر محمدرضا مهاجری تهرانی گفت:« رشد قدی کودک از دوران جنینی شروع می شود و در دوران نوزادی تا زمان بلوغ این رشد ادامه پیدا می کند و بعد از بلوغ با بسته شدن صفحه رشد، رشد قدی قطع می شود.»

وی ادامه داد:«معمولا قد افراد به طور متوسط به هنگام تولد 50 سانتی متر است و بعد از تولد در 2 سال اول زندگی حدود 35 سانتی متر به طول قد اضافه می شود و بعد از آن تا زمان بلوغ سالی 6 سانتی متر به طول قد اضافه می شود. در زمان بلوغ مجددا افزایش سرعت رشد قد را داریم و بعد از آن صفحه رشد بسته می شود به عبارت دیگر در زمان بلوغ در پسرها حدود 30 تا 35 سانتی متر و در دخترها حدود 20 تا 25 سانتی متر به طول قد اضافه می شود و عمدتا در مراحل اولیه بلوغ در دخترها به طول قد اضافه می شود و بعد از شروع عادت ماهیانه رشد قدی آنها به سرعت کاهش پیدا می کند و قطع می شود اما پسرها در مراحل پایانی بلوغ حداکثر رشد قد را دارند و بعد از آن صفحه رشد بسته می شود.»

این فوق تخصص غدد و متابولیسم افزود:  بقیه در ادامه مطلب


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/14 | 18:0 | نویسنده : بهلولی |

اسباب بازی مناسب برای کودکان پیش دبستانی


      

           

بازی و اسباب بازی برای کودکان بسیار مهم می باشد. به طوری که آنها بیشترین ساعات بیداری خود را به بازی و فعالیت می پردازند. کودکان زمان بازی را بسیار دوست داشته و این زمان را  بر هر چیز دیگری مقدم می دارند. انتخاب اسباب بازی مناسب برای کودکان در هر سنی بسیار حائز اهمیت است. به طوری که بهترین و مناسب ترین اسباب بازی برای کودکان به ویژه در سنین پیش دبستانی، اسباب بازی های آموزشی است. چرا که این گروه از اسباب بازی ها موجب پرورش تفکر، تخیل، سرگرمی، لذت و مهمتر از همه یادگیری در کودک می گردد و او را با مفاهیم و دنیای پیرامون آشنا می سازد. علاوه بر اینها، اسباب بازی باید از ایمنی و کیفیت لازم برخوردار باشد. به اعتقاد انجمن جهانی تعلیم و تربیتازی های آموزشی، نقش بسزایی در رشد کودکان پیش دبستانی ایفا می نمایند. آنها موجب بالا رفتن هوش، مهارتهای اجتماعی و همچنین رفتارهای احساسی کودکان می گردند. اینگونه اسباب بازی ها طراحی شده اند تا دید وسیع تری در گروه های سنی مختلف ایجاد نمایند.

 

هدف از اسباب بازی های آموزشی:

به طور کلی اسباب بازی های آموزشی دو هدف عمده دارند: یکی سرگرمی و دیگری توسعه مهارتهای کودکان.

اولین هدف کاملا روشن است. کودکان دوست دارند که بازی کنند. بنابراین تمام اسباب بازیها به انضمام اسباب بازیهای آموزشی، برای کودکان جنبه سرگرمی دارند مگر اینکه کودک، خود تمایلی به بازی کردن نداشته باشد.

دومین هدف اسباب بازی های آموزشی توسعه مهارتهای کودکان می باشد. اما این هدف برای همگان کاملا واضح  و روشن نیست. بیشتر والدین فکر می کنند که تنها هدف اسباب بازی ها تفریح و سرگرمی است. آنها نمی دانند که اسباب بازی های آموزشی برای کمک به آموزش بهتر کودکان طراحی شده اند. به همین دلیل است که در انتخاب اسباب بازی، بیشتر اسباب بازی هایی که جنبه لوکس و فانتزی دارند را برای کودکانشان خریداری می نمایند.

 

اسباب بازی های مناسب برای کودکان پیش دبستانی کدامند؟

اسباب بازی های علمی و طبیعی

اسباب بازی های علمی برای این گروه سنی، دنیایی از علم هستند. اینگونه اسباب بازی ها این شانس را به کودک می دهند که دنیای اطراف را کشف کرده و دامنه دانستنی های خود را افزایش دهند. اما متاسفانه والدین هنگام انتخاب اسباب بازی، کمتر به دنبال خرید اینگونه اسباب بازی ها هستند.

 

پازل ها و بازی های حل مسئله:


 امروزه پازلها و بازیهای حل مسئله در اشکال و ابعاد مختلف به وفور در بازار یافت می شوند. کیفیت و طراحی آنها نیز روز به روز بهتر و متنوع تر می شود. پازلها با توجه به ماهیتی که دارند قدرت تمرکز، تفکر خلاق و منطقی را در کودکان افزایش داده و کودکان را وادار به تفکر می کنند. کودک با تمرکز بر روی پازل به راحتی قطعه ها را جابجا کرده و آنرا حل می کند. به طوری که در بعضی مواقع موجب حیرت والدین خود می شود. پازلها و بازیهای حل مسئله بهترین نوع اسباب بازی های آموزشی برای کودکان سنین پیش دبستانی هستند. زیرا  آنها چند بعدی و قابل لمس هستند، مدلهای مختلف برای سنین مختلف وجود دارد و کودک می تواند به تنهایی و یا با دوستان خود به بازی بپردازد.

 

لگو:

لگوها قطعاتی هستند که کودکان از طریق متصل کردن آنها به یکدیگر، اشکال مختلفی را می سازند. این بازی بسیار مورد توجه و علاقه کودکان می باشد. لگوها به تفکر، ابتکار و خلاقیت کودک کمک بسیاری می نمایند.


انواع دیگر بازیها در ادامه مطلب




موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/11 | 15:37 | نویسنده : بهلولی |


feedback آواتار ها


شکل دهی به شخصیت کودکان


هر پدر و مادری خواهان داشتن فرزندی با استعدادهای درخشان، مستقل و درعین حال انعطاف پذیر است و از اینکه نحوة تربیت آنان نتواند درشکل دهی مؤثّر ومفیدبه شخصیّت این فرزندان اثرگذار باشد، ابراز نگرانی می کند. برخی از روانپزشکان معتقدند که اگرچه ویژگیهای زیستی افراد نقش بسزایی درشکل دهی شخصیّت آنان ایفا می کنند، لیکن بسیاری از والدین قادرند طبیعت فرد را تربیت نمایند.

مباحث زیر چکیده ای از راهکارهای آنان هستند :

درک و تشخیـــص نــــوع شخصیّت:
همچنان که گفته شدبعضی از متخصّصین امور روانی نکتة اصلی در پرورش کودکان را درک نوع شخصیّت آنان می دانند و از آنجایی که به وجود ۵ نوع مشخّص از شخصیّت معتقد می باشند، لذا براین باور ندکه والدین قادرند ازهمان ابتدا نوع شخصیّت فرزندان خود را تشخیص دهند و از این شناخت بعنوان وسیله ای درراستای کمک به آنان استفاده نموده، این کودکان را بعنوان افرادی خلّاق و یا بعبارتی به نمونه ای سالم در نوع شخصیّتی خود مبدّل سازند. نوزادان با گرایشهای فیزیکی مختلفی که پایه در اصول بیولژیکی ( زیستی )، ژنتیکی و محیطی آنان دارند و درطیّ مراحل تحوّلی پیش از تولّد، بدنبال رشد سیستم عصبیشان، شکل می گیرند، بدنیا می آیند. درنتیجه مراقبین آنان قادرند مشخّص کنند که آیا نوع شخصیّتی این نوزادان ازانواع مشکلساز است و یا ممکن است بعنوان افراد مفیدی تلقّی گردند. گرین اسپن در این زمینه چنین توضیح می دهد که درسالهای اوّلیّة حیات، سیستم اعصاب هنوزاز انعطاف پذیری بالایی برخوردار است و بدین ترتیب حقیقتا می توان نحوة عمل آن راتغییر داد. وی درادامه اظهار میدارد که: نکتة مهم آن است که مامی خواهیم چگونه طبیعت نوزادمان راتربیت کنیم ویا چگونه می خواهیم به کودکمان کمک کنیم تا از فردی ترسو و مضطرب به انسانی با اعتماد بنفس و شهامت تبدیل شود. دربرخی موارد، شخصیّت کودک ازهمان هشت ماه اوّل زندگیش قابل تشخیص است و با گذر زمان، هنگامی که به یک نوزاد نو پا یا کودکی درسنّ پیش دبستانی تبدیل می گردد، کاملا معلوم است که وی کودکی خجالتی بوده در برخورد با مسائل مختلف گوشهای خود را می گیرد، فرار می کند و به هر چیزی ضربه می زند و یا ممکن است فردی لجوج، اهل مجادله، در خود فرورفته، بسیار گیج ( حتّی با مشکل در تعیین جهت ) و یا مستقلّ باشد.


انــــــواع شخصیّـــــــــت عبارتند از:
بقیه مقاله  در ادامه مطلب


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/10 | 22:21 | نویسنده : بهلولی |

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متنجدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متنجدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن


کتاب هفته

اگر فرزند دوم را در راه دارید این مطلب را از دست ندهید

در هنگام ورود نوزاد و فرزند دوم، مشکلاتي براي فرزند اول به وجود خواهد آمد که از دست والدين خارج است اما با دانستن و آگاهي نسبت به اين واکنش‌ها مي‌توان آنها را به موقع شناخت و برخورد مناسب را جهت کاهش واکنش‌هاي کودک اول به کار برد.

کودکان در مقابل ورود نوزاد جديد واکنش‌هاي متفاوتي نشان مي‌دهند. مشکلات شايع کودکان عبارتند از:


لجبازي


• قشقرق به پا کردن


• تحريک پذيري


• رفتار خشن با شيرخوار مانند محکم بغل کردن، ضربه زدن، نيشگون گرفتن، گاز گرفتن و...


• چسبندگي به مادر و اضطراب جدايي


• مشکلات مربوط به توالت رفتن (خيس کردن شبانه يا روزانه، کنترل نکردن مدفوع)


• مشکلات خواب


• مشکلات مربوط به غذا خوردن


• رفتارهاي بچه‌گانه مانند درخواست پستانک و شيشه

آماده باشيد

خودتان را براي واکنش‌هاي کودک آماده کنيد. اگر کودک با مشکلات توالت رفتن مواجه شده است و يا... او را سرزنش و يا تنبيه نکنيد. به جاي آن هنگام انجام رفتار مناسب او را تشويق کنيد و مدت زمان بيشتري را با او بگذرانيد.


اگر او مي‌گويد "نوزاد جديد را دوست ندارم" به او نگوييد اين احساس بد است بلکه به او اجازه ابراز احساس خود را حتي مخفي بدهيد. با او مجادله نکنيد و با نامطلوب بودن حضور يک نوزاد جديد در جمع خانوادگي در بعضي مواقع موافقت کنيد و مواظب باشيد به کودک احساس گناه و يا تقصير از احساسات منفي‌اش را القا نکنيد.


اگر کودک بيش از 30 دقيقه آرام مانده است به کنار او برويد. اگر دراز کشيده و زمان خوابيدن نيست او را تنها نگذاشته و با او باشيد و براي تشويق کردن او از قبل برنامه‌ريزي کنيد.


نظم و انظباط را برقرار کنيد


عقيده خود را نسبت به داشتن انظباط در کودک مشخص کنيد و پيش از آنکه نوزاد جديد به دنيا آيد اجراي قوانين و مقررات را در خانه شروع کنيد. هنگام مشاهده رفتار نامناسب سريع عکس‌العمل نشان دهيد. با کودک خود بحث نکنيد و غر نزنيد بلکه عمل کنيد. کودک شما بايد بداند که چه رفتاري از نظر والدينش مطلوب و موردانتظار است. پدر و مادر بايد در تربيت کودک با يکديگر هماهنگ باشند.


بدرفتاري‌هاي جدي مانند صدمه زدن به نوزاد بايد سريع پاسخ داده شود. کودک بايد بفهمد که صدمه زدن به نوزاد قابل قبول نيست و با انظباط خاصي با او برخورد مي‌شود.


بايد ناديده گرفت


بعضي از رفتارها مانند کودکانه صحبت کردن را ناديده بگيريد. هنگام انجام رفتارهاي بچه‌گانه با کودک صحبت نکرده و به او نگاه نکنيد. در اين زمان از اتاق خارج شده يا مشغول کار شخصي خود شويد. زماني که رفتار کودکتان مطلوب است او را تشويق کرده و به او توجه کنيد.

درصورتي‌که با رعايت اين نکات هنوز...           بقیه در ادامه مطلب


جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن


موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/10 | 17:57 | نویسنده : بهلولی |


نامهربانی در کودکان
سارا وکیلیان/دانشجوی دکترای روان‌شناسی
روان‌شناسان معتقدند که نبود مهربانی آسیب‌های شدید و غیر قابل جبرانی به بار می‌آورد. همه‌ی ما در زندگی روزمره‌ی خود با افراد نامهربان زیادی مواجه شده‌ایم. به نظر شما یک فرد نامهربان چه خصوصیاتی دارد؟ آیا می‌توانید به تعدادی از آن‌ها اشاره کنید؟
به چند نمونه از نامهربانی‌های زیر توجه کنید:
· از تفریحات اصلی و روزمره‌ی سعید 17 ساله، آزار و اذیت حیوانات خصوصاً کشتن جوجه‌ها با سنگ و کندن بال پرندگان است.
· احساسات دیگران برای سیمای 19 ساله کوچک‌ترین اهمیتی ندارد و معتقد است که فقط باید به خود و نیازهایش فکر کند.
· امیر 14 ساله قلدر کلاس است و بچه‌ها را اذیت می‌کند همه‌ی هم‌کلاسی‌هایش از او حساب می‌برند و موظف‌اند تا وظایف و تکالیف او را به جایش انجام دهند.
· دوستان و خانواده‌ی مریم 20 ساله می‌دانند که در موقع بروز مشکلات نباید از او توقع کمک و توجه و همدردی داشته باشند. مشکلات دیگران کوچکترین اهمیتی برای مریم ندارد.
· ابراز احساسات و به کار بردن کلمات محبت‌آمیز به نشانه‌ی درک و همدردی با بقیه از نظر رضای 22 ساله کاری بی‌مورد است. می‌گوید عاطفه و محبت مخصوص فیلم‌ها و کتاب‌ها و قصه‌هاست و در دنیای امروزی جایی ندارد.
هیچ یک از ما تمایل نداریم که فرزندانمان آینده ای شبیه سیما، سعید، امیر، مریم و رضا داشته باشند. وجه مشترک تمام این داستان‌ها نبود مهربانی و محبت است که یکی از مهم‌ترین جنبه‌های رشد روانی، عاطفی و اجتماعی انسان را تشکیل می‌دهد.

روان‌شناسان و متخصصان، مهربانی را عملی انسانی و نوع دوستانه تعریف کرده‌اند که کسی دیگران را به خاطر وجود خودشان (نه به هیچ دلیل ابزاری دیگر) محترم و درخور توجه می‌داند. مهربانی، محبت، سخاوت، دل‌سوزی، عشق، نوع دوستی مفاهیمی مرتبط با هم هستند که در ارتباطات بین فردی نمایان می‌شوند.

 مهرورزان دارای خصوصیت‌ها و عقاید زیر هستند:
- دیگران به اندازه‌ی خود من مهم‌اند.
- همه‌ی انسان‌ها با هم برابرند.
- بخشیدن مهم‌تر از گرفتن است.
- بهترین کار آن است که با عشق و محبت برای دیگری انجام شود.
- من مرکز جهان نیستم؛ ولی بخشی از بشریتم.
- باید به همه‌ی انسان‌ها توجه کرد و نه فقط به اعضای خانواده و دوستان و اطرافیان خود.
روان‌شناسان معتقدند که نبود مهربانی آسیب‌های شدید و غیر قابل جبرانی به بار می‌آورد. همه‌ی ما در زندگی روزمره‌ی خود با افراد نامهربان زیادی مواجه شده‌ایم. به نظر شما یک فرد نامهربان چه خصوصیاتی دارد؟ آیا می‌توانید به تعدادی از آن‌ها اشاره کنید؟
* ویژگیهای افراد نامهربان  ...                   بقیه در ادامه مطلب

موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/10 | 0:26 | نویسنده : بهلولی |
بازی

به اعتقاد پیاژه "روانشناس"، نوزاد، موجودی فعال ومبتکر رفتار است. طفل به سرعت تمایز بین خصوصیات محیط نزدیک خویش را می آموزد و به انطباق رفتار خویش در جهت الزامات آن ها می پردازد .

بازی تفکر کودک است. کودک در طی بازی به آزمایشگری، تمرین، تقلید، مذاکره، آمادگی و مرور ذهنی موقعیت های زندگی واقعی می پردازد. بازی شایستگی، استقلال، عزت نفس و مهارت های دیگر را گسترش می دهد. بازی عامل مهمی در پرورشی عقلی کودک به شمار می رود. کودک آن چه را در خانه می آموزد، ضمن بازی تکرار می کند و هنگام تکرار درباره ی آن ها می اندیشد و معنای بسیاری از این پدیده ها برای او قابل فهم تر می گردد.

مشاهدات مختلف گویای این امر است که کودکان از بدو تولد شروع به بازی می کنند و آن گاه با افزایش سن و کسب تجربه، نوع بازی خود را تغییر می دهند. در اوائل تولد، بدن کودک مرکز بازی هاست. کودک با اعضای بدن خود به بازی می پردازد . در واقع پیش از آن که ما به حرکات او به عنوان بازی نگاهی بیندازیم، او بازی خود را همراه با مجموعه ای از اکتشافات و تکرارها، تکان دادن اعضای حرکتی، ادراکات حسیِ همراه با حرکات محیطی از قبیل صداها، مزه ها و غیره، شروع می نماید و از تجربه ی آن ها لذت می برد. حرکت چشم ها و صدا درآوردن ها، همگی آغاز گر بازی کودک است، با این تفاوت که بسیاری از آن ها در ابتدا حالتی بازتابی داشته و سپس با کسب لذت و در نتیجه تکرار آن، جنبه ی بازی می یابد.

کودک آن چه را در خانه می آموزد، ضمن بازی تکرار می کند و هنگام تکرار درباره ی آن ها می اندیشد و معنای بسیاری از این پدیده ها برای او قابل فهم تر می گردد.
به اعتقاد روان شناسان، اطلاعاتی که کودک از طریق بازی کسب می کند نه تنها برای زندگی فعلی او، بلکه با زندگی آینده ی او ارتباط می یابد. بازی فرآیندی است که آماده سازی کودک را برای آینده مشخص می کند. چگونگی برخورد کودک با بازی، انتخاب بازی، اهمیت بازی و غیره، همگی نشان از چگونگی نگرش کودک به محیط اطراف خود و راهنمایی برای وابستگی و ارتباط با محیط دارد.

بازی برای تحول شناختی، عاطفی، اجتماعی و جسمانی کودک ضرورت تام دارد. بازی طریقه ی یادگیری کودک درباره بدن خود و دنیای پیرامون آن است. بازی وسیله ای برای سازندگی کودک است. او از طریق بازی یاد می گیرد، ابداع می کند و تجربه می نماید. کودک از طریق بازی می تواند به استعدادها، توانایی ها، خواست ها، ضعف و نکات مثبت و منفی خود پی ببرد و لذا با شناخت ویژگی های خود، ساخت شخصیتی خود را تحکیم بخشد.


بازی رشد هوشی را تسریع می کند.

در این صورت آشنا کردن کودکان با ...

بقیه مقاله در ادامه مطلب



موضوعات مرتبط: مقالات روانشناسی کودک و خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : 2012/10/8 | 14:18 | نویسنده : بهلولی |
.: Weblog Themes By Bia2skin :.